یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ امروز
استاد تاریخ باستان ایران و زبان فارسی در ایتالیا مطرح کرد؛ ایرانیان بهحق میتوانند به تمدنهای باستانی خود افتخار کنند/ زبان کارگردانان ایرانی با سلیقهام سازگار است پروفسور اِلا فیلیپونه درباره ایران میگوید: ایرانشناسی را به دانشجویان شدیداً توصیه میکنم. زیرا دنیای جذابی برای کشفکردن است: از دوران باستان تا امروز. از سینمای ایران خوشم […]
استاد تاریخ باستان ایران و زبان فارسی در ایتالیا مطرح کرد؛
ایرانیان بهحق میتوانند به تمدنهای باستانی خود افتخار کنند/ زبان کارگردانان ایرانی با سلیقهام سازگار است
پروفسور اِلا فیلیپونه درباره ایران میگوید: ایرانشناسی را به دانشجویان شدیداً توصیه میکنم. زیرا دنیای جذابی برای کشفکردن است: از دوران باستان تا امروز. از سینمای ایران خوشم میآید چون زبان بسیاری از کارگردانان ایرانی با سلیقه من سازگار است و به موسیقی ایرانی با لذت گوش میدهم.
به گزارش خطرنگار و به نقل از ایلنا، پروفسور اِلا فیلیپونه (عضو هیئتعلمی دانشگاه توسکا ایتالیا) زبانشناس و تاریخپژوهی است که سالها روی تاریخ، فرهنگ و زبان فارسی تحقیق کرده و از همه جالبتر، بخش قابل توجهی از تحقیقاتش به حوزه زبان بلوچی اختصاص دارد. او معتقد است؛ ایرانشناسی حوزههای بسیار گستردهای را شامل میشود و علایق او در این زمینه، معجونی غیرعادی از این موارد است.
فیلیپونه که در میان حوزههای مطالعاتی و ایرانشناسی، بیشتر از همه به گویششناسی ایرانشهری و انتشار توضیحات و مطالب دستوری در حوزههای مختلف گویشی در مناطق مختلف ایران علاقه دارد، مطالعات ایرانشناسی را در ایتالیا – بهخصوصی در رشته زبان و ادبیات فارسی- به دلیل لیست بلندبالای پژوهشگرانی که در حوزههای مختلف تاریخ و فرهنگ ایران کار کردهاند، در حد یک مکتب میبیند. از نظر او؛ ایران «دنیای جذابی برای کشفکردن است: از دوران باستان تا امروز، از طریق مطالعه باستانشناسی، تاریخ، زبانها، ادبیات، سینما، همۀ فرمهای مختلف هنری و فرهنگی ازجمله فرهنگ غذایی ایران. اما تنها به شرط وجود علاقه واقعی و داشتن یک پشتکارِ اساسی.»
برای شروع بگویید چطور به مطالعه زبان فارسی رو آوردید و علاقهمند شدید؟ چه مراحلی را طی کردید؟
اتفاق نقش زیادی در انتخابم داشت. خوب بهیاد دارم؛ سال ماقبل آخر دبیرستان، معلم فلسفهام با اشتیاق به ما گفت که یکی از دانشآموزان دیپلمه سال پیش، رشتهی عربی و ترکی را در دانشگاه انتخاب کرده (البته اشتباه میکرد چون در واقع فارسی بود و نه ترکی) و شور و شوقش را به من انتقال داد. بهنظرم رسید که پنجره جدیدی برای من در حال بازشدن است. تا آن لحظه هرگز به این فکر نیفتاده بودم که بتوانم به آن منطقه از جهان که اطلاعات کمی دربارهاش داشتم، دلبسته شوم. بنابراین انگیزه اولیهام احتمالاً کمی پیشپا افتاده است: مطمئناً ایران هرگز در افکار نوجوانی من نبودهاست. دانشجوی مورد نظر ماریو ویتالونه بود؛ فردی که بعدها به ایران بسیار وابسته شد. در آن زمان او را فقط از دور دیده بودم؛ اما بعدها او و همسرش فلیچتا فرارو، از صمیمیترین دوستان من شدند. بنابراین ماریو غیرمستقیم بر انتخاب من تأثیر گذاشت. زمان ثبتنام در دانشگاه اورینتاله، دوره چهارساله زبان عربی را انتخاب کردم. برنامهی آموزشی، انتخاب دوساله یک زبان و فرهنگ دیگر به اصطلاح شرقی را پیشبینی میکرد و من فارسی را برگزیدم. در ادامه، حضور سر کلاس درس و شرکت در سمینار مطالعات ایرانشناسی آن زمان -محیطهایی که از نظر روشنفکری بسیار مهیج بودند- مرا بر آن داشت تا محور اصلی علاقهام را به جهان ایرانی تغییر دهم. بنابراین چهار سال به تحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی پرداختم. اما مهمتر اینکه دروس بسیاری را در رشته زبانشناسی و واژهشناسی حوزه ایران گذراندم و سرانجام با پایاننامهای در مورد اشکانیان مانوی فارغالتحصیل شدم.