شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ امروز
حدود یک ماه پیش بود که میزگردی تحت عنوان جایگاه فعالیتهای انجمنهای علمی در دانشگاهها در خطرنگار، برگزار شد و اعضای حاضر در آن جلسه به بیان آنچه که در این ۲۰ سال بر انجمنهای علمی دانشجویی گذشته است، پرداختند. ایده مساله محور شدن انجمنهای علمی در آن جلسه عنوان و باتوجه به اهمیت بحث، جلسهای دیگر برای واکاوی ابعاد مختلف ایده مساله محور شدن انجمنهای علمی در خطرنگار، برگزار شد.
در این نشست، سعید سلیمانی، دبیر پیشین اتحادیه انجمنهای علمی مهندسی مواد، علیرضا خسروزاده دبیر پیشین اتحادیه انجمنهای علوم سیاسی و سیدمحمد علی بلادی، دبیر اتحادیه انجمنهای علمی معماری، شهرسازی و معماری حضور داشتند.
در بخش اول این میزگرد، به واکاوی ریشههای ایده مساله محور شدن انجمنهای علمی پرداخته شده است.
** ایرنا: شما اخیرا نگاهی اصلاحی به ساختار انجمنهای علمی را دنبال میکنید و معتقدید برای بهبود عملکرد انجمنهای علمی نیاز است، پارادایم فعالیتی آنان تغییر پیدا کند و بحث «انجمنهای علمی مساله محور» را مطرح کردهاید. چه شده که به ضرورت اصلاح روند فعلی رسیدید؟
* آفت کثرت گرایی انجمن های علمی، خیلی ضربه زده است
**بلادی: یکی از علت هایی که به نتیجه رسیدیم که شیوه فعلی شیوه ای نیست که بتواند ادامه پیدا کند و شاید از معنا و مفهوم تهی شده این بود که ما با بررسی برآیند و خروجی انجمن های علمی نتوانستیم هیچ ارتباط مستقیمی را برقرار کنیم؛ یعنی بتوانیم قسم بخوریم که انجمن های علمی حرف عملیاتی برای جامعه دارند. شروع ایده از اینجا بود.
بخشی از مشکلات، همانطور که در جلسه قبل هم مطرح شد، آفت کثرت گرایی انجمن های علمی است که خیلی ضربه زده است البته ما این کثرت گرایی را در همه حوزه ها داریم و با یک حجم زیادی از مفهوم سازی همین الان هم مواجه هستیم و به دنبال آن برچسب گذاری میکنیم. با این برچسب زدن ها مخالفم مثلا بیایم بگوییم که قرار است انجمن های فعلی انجمن های نسل دوم شوند؛ مثل دانشگاه نسل سوم؛ وقتی از نسل دوم یا سوم صحبت میکنیم باید یک نگاه تاریخی باشد و بنابراین باتوجه به شرایط موجود و عدم این امکان من از نظر رویکرد نظری با این برچسبگذاری مشکل دارم.
ماهیت انجمن های علمی برای تقویت کارگروهی بود. این موضوع در آیین نامه آن هم آمده و اصل ایده تشکیل انجمنهای علمی هم که خب ایده قابل دفاعی است. یعنی یک ساختاری در بدنه دانشگاه که قرار است مبدا تحولات باشد وجود دارد که به تقویت کار گروهی کمک کند. به مرور که جلو آمدیم به این نتیجه رسیدیم که انجمنها حرف یا خدمتی را برای صنعت و اجتماع ندارند که بتوانند ارائه بدهند اینجا بود که لزوم تغییر پارادیم حس شد.
*وظیفه انجمنها پرورش نیروی فعال برای جامعه است
**سلیمانی: به نظرم بزرگترین مشکل ما در حوزه انجمن های علمی مربوط به این بخش است که واقعا فعالیت ها آنجور که انتظار میرود، پیش نمی رود و بحث دوم این است که انگار ما به آن توجهی نداریم این است که انجمن ها ماموریت مهمی دیگری هم دارند و آن پرورش نیروی فعال برای جامعه است. یعنی تجربه کاری را به دانشجویان منتقل می کنند، کار گروهی را با هم تمرین می کنند و از آن فرد گرایی افراطی که حالا بنظرم معاونت علمی فناوری تا حدودی در بروز آن مقصر بوده و مروجش بوده، کمی فاصله می گیرند؛ بماند که این نقص هایی دارد.
می خواستم این موضوع را مطرح کنم که علاوه بر همه آن نقدهای جدی که به ساختار فعلی انجمنهای علمی داریم، این انجمنها یک سری فوایدی هم داشتهاند. این توجه به نقاط مثبت و منفی عامل اصلی تلاش برای اصلاح این انجمن ها است. چون یک زمانی شما به این نتیجه می رسید ساختار از اساس غلط است و هیچ راهی برای بهبود ندارد اما ما معتقدیم که ساختار فعلی می تواند بهتر شود بخاطر این که یک سری فواید دارد.
مورد برچسب گذاری انجمن های علمی هم خب از نظر من برچسب گذاری روی هر چیزی بی معنی است. ما زمانی که می خواهیم در رابطه با توسعه صحبت بکنیم میآییم این ایده را مطرح می کنیم که انجمن هایی را میخواهیم داشته باشیم که مسئله محور هستند و یک موضوعی را انتخاب بکنند و حول آن فعالیتشان را انجام بدهند؛ حل چالش این نیست که اسمش را بگذارم انجمن نسل دوم، من دارم یک اصلاحی را پیشنهاد می دهم در حوزه انجمن هایی که وجود دارند. حالا این که ما وارد این نسل شدیم و در نسل قبلی این تجربیات را بدست آوردیم و فلان جا این کار ها را کردیم، یک سری نمایشهای شعاری هستند که به درد مدیران وزارت علوم میخورد که در سخنرانیهایشان در جاهای مختلف بگویند.
*انجمنهای مسألهمحور برای فرار از کلیشههاست
**خسروزاده: فعالیت علمی در ابتدا با یک مسئله شروع می شود و در ادامه برای حل آن مساله مسیرهایی طی میشودکه نهایتا به یک سری نتیجه یا یک برون دادی ختم میشود. در فرآیند حل مسئله وجود برونداد مشخص و ارزیابی آن است که ما مبتنی بر آن می توانیم یک فعالیت علمی را مفید و یا غیر مفید تلقی کنیم.
طبیعتا اگر فعالیتی انجام شود و هیچ مسئلهای برایش وجود نداشته باشد و به هیچ نتیجه خاصی هم نرسد دیگر نمیتوانیم بگوییم که فعالیت مفیدی بوده است. به هر حال، هر فعالیتی هزینهای دارد و اگر در این فعالیتها این دو نکته جدی گرفته نشوند و مهم تلقی نشوند، آن فعالیت مفید واقع نمی شود.
در اینجا لازم است اشاره کنم که دو هدف محور فعالیت های علمی، تلاش برای حل مسئله و رسیدن به یک نتیجه مشخص است اما الان دیده می شود که برنامه هایی برگزار میشود که هیچکدام از این دو شاخصه را در بر ندارد.
اگر بخواهم گریزی به حوزه علوم انسانی بزنیم، به نظر میرسد در قدم اول باید ببینیم در جامعه خودمان چه چالش هایی را داریم. یکی از مباحثی که در انجمن های علمی نادیده گرفته می شود توجه به مسائل روز است. غالبا انجمن های علمی به یک سری فعالیت کلیشهای و تکراری بسنده میکنند و از پرداختن به نیازهای روزمان که در بر دارنده مسائل جاری و نیازهای روزمان است غافلاند. ایده انجمنهای مساله محور، برای پاسخ به این وضعیت و فرار از کلیشهها، از طرف انجمنهای علمی پیشنهاد شده است. البته نه این که بگوییم قبل از این توجه به مسائل وجود نداشته، اصولا انجمن های علمی در ناخودآگاه ذهنی خودشان به این سمت حرکت می کنند که مسئله ای را حل کنند و به یک نتیجهای برسند اما به صورت مدون چنین روندی وجود ندارد. بنابراین نیاز است یک سری دستورالعمل هایی در تنظیم شود که به حل مسئله در انجمن های علمی توجه بیشتری شود.
**سلیمانی: بنظرتان مسئله در انجمن علمی چیست؟ بیشتر به بعد پژوهشی انجمن های علمی پرداختید؟ آیا در انجمن علمی صرفا قرار است که یک خروجی عرضه کنیم؟ بعد آموزشی انجمن علمی، کارکردش چیست؟ بعد ترویجی آن کارکردش چیست؟
**خسروزاده: تمام ابعاد فعالیتهای علمی، چه آموزشی چه پژوهشی و چه ترویجی همه با یک نگاه به یک مساله و چالش همراه میشود. یعنی قبل از این که کارگاهی بخواهد برگزار شود، موضوع کارگاه براساس یک سری چالشی که امروز در جامعه خودمان وجود دارد، تنظیم شود. مثلا مسئله امروز جامعه مان چیست؟ خب مسئله فقر است، مسئله کار کودکان وجود دارد، مسئله خانوارهای تک سرپرست وجود دارد. اینها خودشان چالشهایی هستند که میتوانند مبنای یک کارگاه آموزشی یا رویدادها و نشست ها باشند…
**سلیمانی: سوال من الان این است که انجمنهای علمی فعلی چرا به اینجا رسیدهاند؟ میگوییم مسئلهای وجود نداشته، یک نهادی ساخته شده که در حال کار کردن روی موضوعات متفاوت است. چه اتفاقی افتاده که انجمن ها این مسیر را رفتهاند؟
**خسروزاده: بخشی از انجمن های علمی در حال فعالیت خودشان از این موضوع غافل هستند، در اوایل صحبتم گفتم که میبینیم یک سری فعالیتهای کلیشهای تکرار میشود که درونشان نه به نیازهای روز جامعه مان توجهی می شود و نه در بردارنده خروجی خاصی هست. یکی دیگر از ضعفها شاید مشکلات آیین نامهای باشد و برای پارهای از فعالیتها، دستورالعمل مشخصی وجود ندارد یا ابهام دارد.
میبینیم که در دانشگاهها هم برای انجمن های علمی جایگاه خاصی درنظر گرفته نشده که هرازگاهی مسئولان فرهنگی دانشگاهها، انجمنهای علمی و به خصوص انجمنهای علمی علوم انسانی را با تشکلهای سیاسی اشتباه میگیرند که خب در این نگرش هم ضعفی وجود دارد که باید به آن توجه کرد.
**سلیمانی: میخواستم به همین بحث آییننامهها و نگرش نسبت به انجمنهای علمی برسم، معتقدم برای فعالیتهای ناظر به انجمنهای علمی، آییننامهای که وجود دارد سبب طی شدن مسیری اشتباه میشود. مدیران فرهنگی دانشگاهی و وزارتی چه نگاهی به انجمنهای علمی دارند؟ به عنوان کسی که شش سال در انجمن های علمی در حال کارکردن هستم برداشتم این است که این نگاه مشخص نیست. انگار یک مجموعه ای وجود دارد که قرار است بودجهای به آن تخصیص دهیم تا یک سری کارهای معمولی انجام بدهند، کارگاه برگزار کند، بازدید برگزار کنند یا در کنفرانسی شرکت کنند و تمام! از انجمنهای علمی، انتظار دیگری ندارند و این میشود در جا زدن. متاسفانه این روند، هیچ نشانی از توسعه را در خودش ندارد.
*روند فعلی غلط است
**بلادی: حس میکنم، ایده فعلی حاکم بر انجمنهای علمی تا یک جایی قابل دفاع بود. یعنی تا انتهای دهه ۸۰٫ شما اگر آیین نامه انجمنهای علمی را مطالعه کنید، در آن هیچ چیزی جا نمانده: اختراع، مسابقه، کارآفرینی، نشریه، پژوهشی و… . یعنی مشخص است که یک سری کارشناس دور میز نشستند تا همه فعالیتهای مذکور در آییننامه بیاید. خب در فضای آن موقع دانشگاه، این ایده قابل دفاع بود.
معتقدم مسئله کشور از سال ۹۲ به بعد تغییر کرد. خب ما هم باید آماده باشیم برای این تغییر. هیچ نیازی به انجمنهای رشته محور نیست یعنی به تعداد رشته ها انجمن داشته باشیم و حدود اختیار را نا محدود در اختیارش بگذاریم که شما فعالیت بکنید. وجود ۹۰۰۰ انجمن علمی را در نظر بگیریم و مقایسه کنیم با این که چند موسسه فرهنگی وجود دارد؟
یک سطح بالاتر از انجمن علمی برویم. خروجی این موسسات فرهنگی را سالانه یا پنج ساله بررسی کنیم چه ارتقای فرهنگی را توانستند رقم بزنند؟ یک بخشی از مشکل ما در نگاه به فرهنگ است. یعنی از نظر من اگر تمام این موسسات فرهنگی جمع می شد، تمام بودجهشان قطع میشد ولی می توانستند سن ازدواج را دو سال کاهش بدهند، اتفاق فرهنگیتری افتاده بود.
فرض کنیم همه ۹۰۰۰ انجمن علمی فعال هستند همه اینها جمع شوند تا دو مسئله را حل کنند، قطعا اتفاق فرهنگیتری است. ما الان در شرایطی هستیم که باید نتایج کارها مشخص باشد و اگر این تاثیر را انجمن های علمی در جامعه نگذارند، شاید نباشند بهتر باشد. بالاخره برای اینها بودجه هزینه می شود، نیروی کار صرف می شود اما آبرو و ارزشی را به وجود نمی آورد.
ما در گام اول آسیب شناسی کردیم که چه اتفاقی افتاد؟ یک زمانی هم هست که این گامها جهت مشخصی ندارند فقط گامی را بر می داریم که گامی برداشته باشیم. جلسه قبل مثال سندهای توسعه را زدم، شش سند توسعه نوشته شده، مسکن مهر و طرح تحول سلامت از دل همین سندها بیرون می آید ولی خروجی مطلوب و مشخص ندارند چون پایه نظری قوی ندارند.
میبینیم که این گامها یک قدم می رود جلو و دو قدم بر می گردد عقب حالا این شش تا گام بشود ۱۰۰ تا گام چون این گام ها در جهت های متفاوت بوده، میبینیم که بعد از این ۱۰۰ گام دوباره سر جای اول ایستادیم در صورتی که اگر پنج تا گام در جهت معینی بر میداشتیم، پیشرفت بیشتری داشتیم.
در انجمن های علمی هم دقیقا همین اتفاق می افتد. حجم زیادی محتوا تولید می شود و اینکه آرشیو نمی شوند و جایی استفاده نمی شوند به کنار، در دل فعالیتها از هر دری صحبت می شود، متقاضی فعالیتها مشخص نیست، یا حتی گاهی خروجیها ناقض هماند.
روند فعلی را قبول کنیم که غلط است، در بخش اول هم می خواستیم به همین برسیم. حالا ممکن است بعدش هم به این نتیجه برسیم که مسئله محوری هم آسیبهایی دارد و این ایده کامل نیست ولی تلاش برای تغییر پارادیم موجود ضروری است.
ادامه دارد
**۹۲۲۱**۱۶۰۱**
انتهای پیام /*