از علاقه مندان به فعالیت در حوزه های مختلف خبری دعوت به همکاری می نماید

کد خبر : 87738

31 بازدید

برخلاف انبوه فیلم‌هایی که هنوز از گرد راه نرسیده، سالن‌های اندک سینما را اشغال می‌کنند و دستاورد سینمایی مشخصی هم ندارند، فیلم «آشغال‌های دوست‌داشتنی» محسن امیریوسفی بعد از گذشت ۶ سال هنوز تازه است و همچنان تازه خواهد ماند. فیلم منطق گفت‌وگویی دارد و روح دوران را از خلال شخصیت‌هایی از جناح‌های مختلف و رویکردهای […]

برخلاف انبوه فیلم‌هایی که هنوز از گرد راه نرسیده، سالن‌های اندک سینما را اشغال می‌کنند و دستاورد سینمایی مشخصی هم ندارند، فیلم «آشغال‌های دوست‌داشتنی» محسن امیریوسفی بعد از گذشت ۶ سال هنوز تازه است و همچنان تازه خواهد ماند. فیلم منطق گفت‌وگویی دارد و روح دوران را از خلال شخصیت‌هایی از جناح‌های مختلف و رویکردهای سیاسی گوناگون عرضه می‌کند.

فیلمساز با پیداکردن تمهیدی بصری و سینمایی از ترس در دل تاریکی‌های تاریخ معاصر روایتی گفت‌وگویی پدید آورده است. تابلوهایی که به نمایندگی از کاراکترهای مختلف و نگاه‌های متضاد شخصیت چریک، غرب‌زده، بسیجی و محافظه‌کار را در روزگار ما روایت و ترسیم می‌کند و جالب اینجاست که هیچ نقطه‌نظری در فیلم نسبت به نگاه جناح دیگر ارجح دانسته نمی‌شود؛ اما در عین حال فیلم بازنمای روح دوران و تشت سیاسی در زمان ما است و در ارائه تصویری بدون جانبداری اما شریف از دوران معاصر موفق است.

روایت «آشغال‌های دوست‌داشتنی» به شدت وامدار ادبیات است. عباس معروفی در رمان «فریدون سه پسر داشت» داستان ایرج، سعید، اسد و مجید را روایت می‌کند که چهار پسر فریدون هستند و سه تا از پسران سرنوشت غم‌انگیزی دارند. کاراکترهای این رمان از گروه‌ها و دسته‌جات سیاسی مختلف هستند. این رمان اگرچه الگویی شاهنامه‌ای و اساطیری دارد اما به شدت معاصر و نشان‌دهنده زمانه معاصر است تا به سیاهی‌های عصرحاضر چشم بدوزیم.

در رمان «سهم من» پرینوش صنیعی نیز با زندگی معصومه روبه‌رو هستیم که در یک خانواده مذهبی در قم متولد شده است اما کم‌کم زندگی‌اش دستخوش تحولات سیاسی و اجتماعی، انقلاب و جنگ می‌شود. در این رمان، تعصب مذهبی در کنار کمونیسم قرار می‌گیرد تا بازنمای طیف‌های گوناگون و شیوه‌های متفاوت زیستی باشد. فیلم محسن امیریوسفی وامدار این دو رمان است اما زبان آن سینمایی است. او با رسیدن به ایده گفت‌وگوی تابلوها با زن مسن که آلزایمر هم دارد، تاریخ معاصر را بازنمایی می‌کند و از این طریق مکالمه‌ای بین طیف‌های مختلف سیاسی و ایدئولوژیک برقرار می‌کند، اما فیلم تابلوی تاریخ معاصر را پیش روی ما می‌گذارد و در عین بررسی ایدئولوژی‌های کاملا غیر ایدئولوژیک، مردمی و شریف است.

سینمای محسن امیریوسفی همیشه رگه‌هایی از طنز و عناصر فانتزی داشته است. این رگه‌ها را می‌توان در آثار قبلی‌اش مثل «خواب تلخ»، «آتشکار» و حتی «آشغال‌های دوست‌داشتنی» دید. اما این بار این طنز در خدمت یک کمدی موقعیت قرار گرفته است که اتفاقا وجه تراژیک دارد؛ یعنی می‌تواند یکسویه غمباری به آن دهد.

زن مسنی که در فیلم وجود دارد دو نقش مادر و خواهر را ایفا می‌کند و در یک شرایطی قرار گرفته است که باید بین برادر به عنوان کسی که در زندگی دخترانه‌گی‌اش به آن نزدیک بوده و بعد از ازدواج که به شوهر و فرزندانش نزدیک شده است بتواند یک پیوندی برقرار کند. یعنی آن حافظه میانجی بین گذشته و آینده خود است و از طرف دیگر بین زمان گذشته و زمان حال حاضر پیوند برقرار می‌کند.

اما وجه نمادین کار از اینجا می‌آید که این زن یا این مادر یا خواهر آلزایمر دارد، یعنی یک فراموشی دارد که خود می‌تواند نماد کسی باشد که به ما یادآوری ‌کند که ما حافظه تاریخی خود را از دست داده‌ایم و در شرایط امروز نمی‌توانیم تاریخ گذشته خود را حفظ کنیم هر چند که این تاریخ مربوط به سال‌های نه‌چندان دور باشد. یعنی همین تاریخ معاصر هم نمی‌توانیم حفظ کنیم و این عنصر را می‌توانیم از خلال تصویر این زن با بازی شیرین یزدان‌بخش ببینیم. در نهایت پایان فیلم یک پایان شگفتی است که اتفاقا شاید تنها جایی از فیلم را که نمی‌شود به آن دست زد پایان فیلم باشد، به این دلیل که تابلوها یعنی آن گذشته، این آدم‌ها، این جناح‌ها و گروه‌های مختلف که این زن به آن‌ها علاقه و عشق دارد به زباله‌دان تاریخ انداخته می‌شوند. انگار سوداها و اید‌ئولوژی‌هایی که نسل‌ها برای آن مبارزه کردند قرار است در یک جایی که معلوم نیست کجا است به آنجا رانده شود و از دسترس همه ما خارج شود و این وجه آلزایمری بودن این زن را از همه پررنگتر می‌کند.

نکته بعدی که در آن وجود دارد بازی‌ها است. بازی‌هایی که با بازی بازیگرانی از جمله شهاب حسینی، اکبر عبدی، حبیب رضایی و …ایفا شده‌اند. بازی‌های یکدست و به شدت سختی است، چون موظف هستند رو به دوربین و بدون اکت اضافی بتوانند بازی خود را ادامه دهند تا از طریق رابطه‌ای که بین قاب‌ عکس‌ها برقرار می‎شود، بتوانند با یکدیگر گفت‌وگوی منطقی داشته باشند. این بازی‌ها احتمالا جز با بازیگران حرفه‌ای و در این سطح، امکان پذیر نبوده است.

*منتقد

*اداره کل اخبار چمد رسانه ای*

انتهای پیام /*


فرهنگی


سینما


سینمای ایران


نقد

نظرات بسته شده است.