از علاقه مندان به فعالیت در حوزه های مختلف خبری دعوت به همکاری می نماید

کد خبر : 83028

112 بازدید

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خطرنگار، محمد رضا مرندی روز یکشنبه در دانشگاه شهید بهشتی در همایش «مردم سالاری دینی، جهان اسلام و غرب» گفت: شعار انقلاب در ابتدا استقلال، آزادی و حکومت اسلامی و نه جمهوری اسلامی بود. در آذر ماه ۵۷ بود که این شعار به جمهوری اسلامی تغییر پیدا کرد. تا قبل […]

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خطرنگار، محمد رضا مرندی روز یکشنبه در دانشگاه شهید بهشتی در همایش «مردم سالاری دینی، جهان اسلام و غرب» گفت: شعار انقلاب در ابتدا استقلال، آزادی و حکومت اسلامی و نه جمهوری اسلامی بود. در آذر ماه ۵۷ بود که این شعار به جمهوری اسلامی تغییر پیدا کرد. تا قبل از آن زمانی که خبرنگاران خارجی از امام در پاریس درباره حکومت مد نظر او سوال می کردند، امام توضیحاتی می دادند، اما این توضیحات خیلی گویا نبود. تا این که شهید مطهری در پاریس با امام ملاقات کرد و شعار در ایران به جمهوری اسلامی تغییر پیدا کرد.
وی افزود: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم رفراندوم برگزار شد و در آن زمان در مورد ماهیت جمهوری اسلامی بحث ابهام انگیزی وجود نداشت. اما پس از پایان جنگ در دهه دوم انقلاب در مورد این نظریه کم کم ابهاماتی مطرح شد. این که اصلاً آیا چنین نظامی که هم دموکراتیک و مردم سالار باشد و هم دینی و الهی قابل تحقق است و آیا یک حکومت می تواند دو مبنای مشروعیت داشته باشد؟ برخی گفتند در ترکیب جمهوری اسلامی تسامح نهفته است و لازمه مردم سالاری دینی کوتاه آمدن از دموکراسی است و برخی این مسئله را مطرح کردند که مردم سالاری دینی به معنی کوتاه آمدن از دین است.
وی ادامه داد: برخی نیز مطرح کردند منظور از دین در اینجا چه دینی است؟ حداقلی یا حداکثری؟ همچنین این سوال مطرح شد که آیا مردم و خدا می توانند هر دو مبنای مشروعیت قرار بگیرند؟ بعد این سوال مطرح شد که مردم سالاری به عنوان مبنای سیاسی مد نظر است یا به عنوان روش و شکلی از حکومت داری مد نظر است؟ بنابراین نوع برداشت ما از دموکراسی و دین مهم است.
مرندی اظهار کرد: در تفکر اهل سنت چهار دیدگاه در مورد مشروعیت حکومت و حاکم مطرح است؛ قهر و غلبه، استخلاف (تعیین حاکم به وسیله حاکم قبلی)، ولایت عهدی و میراث و همچنین اجماع، اما در تفکر شیعه سه نظریه مطرح است؛ نظریه انتصابی محض، نظریه انتخاب و نظریه جمع میان نصب و انتخاب.
مرندی سپس به تشریح مفهوم دموکراسی پرداخت و گفت: در دموکراسی دو شاخص مهم آزادی و حق انتخاب و برابری مطرح است. اولین چالش مفهوم مردم سالاری و دموکراسی این است که برخی معتقد هستند دموکراسی مفهوم غربی است. قطعاً دموکراسی از لحاظ لفظی غربی است که از دو واژه دموس و کراتوس شکل گرفته است که به معنی حکومت مردم است. اما این که مفهوم دموکراسی هم غربی است یا نه بحث دیگری است و چالش هایی در این زمینه وجود دارد.
وی افزود: برخی گفته اند دموکراسی فقط با فرهنگ غرب سازگار است. اما در مقابل دیدگاهی وجود دارد که دموکراسی را مفهومی فاقد ایدئولوژی و خاستگاه فرهنگی می داند و می گوید دموکراسی با فرهنگ هایی که با آن سازگاری دارند، قابل جمع است. این دیدگاه معتقد است دموکراسی اختصاصی به غرب ندارد.
وی سپس اظهار داشت: درست است که دموکراسی ظاهراً ابتدا در غرب شکل گرفته، اما برخی معتقدند در ایران و هند و مصر خیلی قبل تر از یونان شواهدی از نظام های دموکراتیک دیده می شود. برخی گفته اند دموکراسی فقط با لیبرالیسم سازگار است. در مقابل برخی نیز این اعتقاد را که دموکراسی و لیبرالیسم دو مفهوم همراه هم هستند، غلط می دانند.
این پژوهشگر فقه سیاسی ادامه داد: چالش دیگر این است که آیا دموکراسی پدیده ای مطلق است یا مقید؟ پنج پاسخ به این پرسش داده شده است. یک پاسخ این است که دموکراسی پدیده ای مطلق و بدون هیچ قید و شرطی از جمله رأی مردم است. دیدگاه دوم می گوید مقید به رأی مردم است و نمی تواند مطلق باشد. در دیدگاه سوم گفته اند دموکراسیِ لیبرال مطلق است و دموکراسیِ دینی مقید است. دیدگاه بعدی می گوید دموکراسی در مفهوم، مطلق و در مصداق، مقید است.
مرندی افزود: دیدگاه دیگر که به نظر می رسد صحیح ترین دیدگاه باشد، دموکراسی را هم مقید می داند و هم مطلق، به این معنا که دموکراسی قبل از تأسیس نظام سیاسی مطلق است و نمی تواند مقید باشد و بعد از آن مقید است و نمی تواند مطلق باشد.
وی افزود: چالش بعدی دموکراسی چالش مبنا و روش است. در دموکراسی به عنوان مبنا و فلسفه حکومت، خود دموکراسی مطلوبیت ذاتی دارد و هدف از حکومت است. در رویکرد دوم که رویکرد روشی است خود دموکراسی هدف نیست، بلکه ابزاری است برای تحقق ایدئولوژی مورد نظر که این ایدئولوژی می تواند لیبرالیسم یا دین باشد. در این رویکرد تا زمانی دموکراسی مطلوب است که در تحقق اهداف ما به کار بیاید.
دبیر چهارمین همایش علمی مردم سالاری دینی اضافه کرد: درباره ماهیت و قلمرو دین نیز پنج دیدگاه اصلی وجود دارد. دیدگاه لائیک (سلبی) منکر حقیقت دین است. در دیدگاه سکولار (حداقلی) گاهی به اصل دین اعتقاد وجود دارد، اما آن را محدود به امور اخروی و فردی می داند. دیدگاه سوم که ترکیبی یا التقاطی است معتقد به ورود دین در بعد اجتماعی و سیاسی و دنیوی است، اما معتقد است دین نیازمند تجربه بشری برای ورود به حوزه اجتماع و دنیا است. در دیدگاه حداکثری این اعتقاد وجود دارد که همه مسائل دنیوی و اخروی را از متن دین باید گرفت و تجربه بشری نه در طول و نه در عرض دین نباید مورد استفاده قرار بگیرد. در دیدگاه حد وسطی یا اعتدالی می توان از تجربه بشری استفاده کرد، اما نه در عرض دین بلکه در طول دین؛ یعنی تجربه بشری نباید هم عرض دین قرار بگیرد.
استاد فقه سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در پایان سخنان خود با بیان اینکه دیدگاه لائیک چون دین را قبول ندارد، پس مرم سالاری دینی را نیز قبول ندارد، گفت: در نگاه سکولار از آن جایی که حکومت امری دنیایی و اجتماعی است، اما دین امری فردی و اخروی است. بنابراین این دیدگاه نیز به مرم سالاری دینی معتقد نیست. برخی طرفداران دین که قائل به ولایت عهدی و قهر و غلبه و استخلاف هستند می گویند حکومت به مردم ارجاع داده نشده است. دیدگاه نصبی غیر مردم سالار نیز در میان برخی شیعیان وجود دارد.
وی افزود: قائلین به تناقض هم می گویند میان گزاره های دینی و گزاره های دموکراسی تناقض وجود دارد و قائل به جمع نیستند. در نتیجه باید یکی فدای دیگری شود. دیدگاه هایی همچون نصبی های مردم سالار روشی، اجماع، انتخاب و جمع نیز وجود دارد. در نظریه جمع، می توان نصب الهی و انتخاب مردمی را جمع کرد.
**۹۴۸۷**۱۵۸۴

انتهای پیام /*


سیاسی


محمد رضا مرندی


دموکراسی


همایش مردم سالاری دینی

نظرات بسته شده است.