از علاقه مندان به فعالیت در حوزه های مختلف خبری دعوت به همکاری می نماید

کد خبر : 77395

60 بازدید

به گزارش روز دوشنبه خبرنگار گروه دانشگاه خطرنگار، ، محسن فیض بخش در نشست هنجارمندی در مطالعات اسلامی: مرور مناقشات اخیر بر سر پیش فرض های دینی» گفت: از نظر آرون هویز مطالعات اسلامی در بررسی نقش پیش فرض های محقق به دو دوره پیش از حمله یازده سپتامبر و پس از آن تقسیم می […]

به گزارش روز دوشنبه خبرنگار گروه دانشگاه خطرنگار، ، محسن فیض بخش در نشست هنجارمندی در مطالعات اسلامی: مرور مناقشات اخیر بر سر پیش فرض های دینی» گفت: از نظر آرون هویز مطالعات اسلامی در بررسی نقش پیش فرض های محقق به دو دوره پیش از حمله یازده سپتامبر و پس از آن تقسیم می شود.

این سلسله نشست ها در ذیل مجموعه سخنرانی های آشنایی با پژوهش های بین المللی در مطالعات اسلامی توسط دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار می شود.

فیض بخش در این نشست پیرامون تبیین دوگانه هنجارمندی (Normative) و توصیف مندی ( Descriptivity) در مطالعات دینی سخن گفت و افزود: در نقطه مقابل و در روش توصیفی پژوهشگر تلاش می کند در مقام توصیف الگوها و چارچوب های پیشینی، تعلق خود را نسبت به موضوع شناخت به حداقل ممکن برساند و در پرانتز قرار دهد.

از نظر فیض بخش این دوگانه به ادبیات دیگر، نزدیک به همان دوگانه بیرون دینی درون دینی در مطالعات ادیان، همدلانه و غیر همدلانه در مطالعات مردم شناسانه، نزاع الهیات و کلام در مقابل مطالعات فارغدل فلسفی، نزاع محافظان دین و منتقدان دین است.

فیض بخش در مقدمه سخنان خود افزود: «در غلبه نگاه های اثبات گرایانه (پوزیتیویستی) در اوایل قرن بیستم، سخن از مطالعات بدون پیش فرض، جدایی نظریه و مشاهده و خنثی بودن نگاه پژوهشگر بود. اما در نیمه دوم قرن بیستم و مقارن با افول پوزیستیویسم و پس از جنگ جهانی در روش های پژوهش و به طور خاص مطالعه ادیان سخن از تنوع روش ها و تکثر رویکردها به میان آمد. در نگاه جدید، دین از منظر رویکردهای مختلف موضوع پژوهش شد. نماد و تجلی این تحول و تنوع روش های مطالعه ادیان در آمریکا قابل ردگیری در آکادمی دین آمریکا (AAR) بود.

« آکادمی دین آمریکا در سال ۱۹۰۹ به همت چهار نقر تاسیس شد و اکنون نزدیک به ۹۰۰۰ عضو پژوهشگر و محقق ادیان را در مجموعه خود دارد و سالانه همایش ها و مقالات بسیار زیادی در حوزه آخرین دستاوردهای پژوهشی مطالعات ادیان را به انجام می رساند.»

وی تصریح کرد : پیرو همین جریان تازه در سال ۱۹۸۵، مجموعه ای از پژوهشگران دین همزمان با ظهور رویکردهای جدید جاری در آکادمی دین آمریکا بیان کردند که روش های مطالعه دین در AAR نقادانه نیست و در نظریه ها و روش ها با شأن توصیفی تحقیقات آکادمیک فاصله گرفته است و هنجارمند شده است. این دسته از پژوهشگران پیشتر به واسطه نقد رویکردهای جاری و از ظن آنان هنجارمند و غیرآکادمیک AAR ، عضو اتحادیه ملی مطالعه و تحقیق آمریکا NAASR شده بودند که در سال ۱۹۵۹ در دانشگاه هارواد تاسیس شده بود.»

فیض بخش بیان می کند که مشابه همین روند در مطالعات اسلامی هم پی گرفته شد. نقطه عطف این روند کتاب شرق شناسی ادوارد سعید منتشره در سال ۱۹۷۸ بود. ایده محوری سعید در آن کتاب این بود که مطالعات شرق شناسی جاری، خادم نظام استعمار و سلطه جوی غربی است و بیطرف و محققانه نیست. از همین رو لازم است که مطالعات شرق شناسانه از رویکردهای پیشین فاصله بگیرد و فراروی به رویکردهای جدید داشته باشد.

وی در تبیین مصداقی نتایج بحث جاری در مطالعات اسلامی ادامه داد: « در این بین پژوهشگر دانشگاه رُچستر به نام آرون هویز در مقاله ای به نام «مطالعات اسلامی قبل و بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر» مدعی شد که در مطالعات اسلامی آکادمیک نیز چنین رویه ای جاریست و نقدها به آن مطالعات به دو دلیل موجب تحول در روش و نظریه نشده است و همچون مسسیحیت به تاسیس انجمنی منتقد همچون اتحادیه ملی مطالعه و تحقیق آمریکامنجر نگشته است. دلیل اول از نظر او غیرآمادمیک است.

به نظر هویز، رویدادهای پس از یازده سپتامبر موجب رشد انگیزه ها برای محافظت از دیگر مسلمانان ساکن آمریکا شد. بازتاب این انگیزه ها در تحقیقات به پژوهش هایی هنجارمند با این تعلق پیشینی منجر شد که تلاش می کردند نشان دهند تفاسیر و برداشت های اسلامی ای که منجر به حوادثی نظیر یازده سپتامبر می شود نادرست است و دین واقعی اینها نیست و اسلام حقیقی نمی تواند پشتوانه نظری راستین این قبیل اقدامات خشونت گرایانه باشد.

دلیل دوم آکادمیک است. فیض بخش به نقل از هویز، عنوان دفاعیه های پسااستعمارگرایانه را برای آن بر می گزیند. از نظر هویز نقد کسی چون ادوارد سعید به سنت شرق شناسی موجب شد که به علت هراس از برچسب استعمارگری و مستشرق بودن به آن معنای پیشین، مطالعات اسلامی به افراط مقابل گرایش پیدا کند و با انگیزه پیشینِ دفاع و تعلق و هنجارمندی به سراغ مطالعه می رود. نمونه این روند از نظر هویز در سیر مطالعات اسلامی سنخ تحقیقات آکادمی دین آمریکا AAR است. در این مطالعات در یک رویکرد ذات گرایانه از پیش و به صورت هنجارمند برای اسلام ذاتی قائلند که دموکراتیک و صلح گرا و لیبرال است و با رفتارهایی چون ترور از اساس مخالف است».

دانش آموخته فلسفه دین اضافه کرد: «هویز این نکته مقاله را در کتاب نظریه پردازی اسلام Theorizing Islam هم با مثال های فراوان پی میگیرد و مدعی می شود که مطالعات اسلامی جدید با پیشفرض های همدلانه انجام می شوند تا نشان دهند که ارزش های مدرن با اسلام سازگار است. این چنین تحقیقات هنجارمندی از نظر هویز، نقادانه و آکادمیک نیست. هویز در نقد این رویکردها و برای تبیین تحقیقات مطلوب و آکادمیک از منظر خود، ملهم از نظریه پردازان دیگر ده تز و قید برای مطالعات مطلوب خود ارائه می دهد.»

از نمونه تز های استاد دانشگاه رُچستر به بیان فیض بخش این است که؛ ما باید با داده های اسلامی همانگونه مواجه شویم که با داده های دیگر مواجه می شویم. مطالعات نباید به پسند دیگران همچون فضای بعد از یازده سپتامبر، بلکه باید مبتنی بر داده ها باشد. ما می توانیم مطالعات اسلامی با نگاه های منتقدانه را انجام دهیم، بی آنکه مشمول نقد شرق شناسی کسی چون ادوارد سعید باشیم. انتظار از داده های مطالعات اسلامی باید شبیه انتظار معمول از داده های دیگر مطالعات باشد. مثل هر سازمان اجتماعی دیگر اسلام نیز یک موجود ثابت در تاریخ نیست و شکل های گوناگون به خود گرفته است. مطالعات اسلامی باید مقید به چارچوب نظری دیگر رشته ها شود.

در ادامه به بیان فیض بخش مقاله ای توسط امید صفی استاد دانشگاه دوک نگاشته می شود. صفی استاد ایرانی الاصل مطالعات آسیا و خاورمیانه و رییس مطالعات اسلامی دانشگاه دوک امریکا است. مقاله صفی ناخواسته منجر به پاگرفتن نزاعی میان او و هویز و درگرفتن مجموعه نوشته های پیرامون این نزاع می شود. صفی در این مقاله اشاره می کند که وضعیت شغلی و تحصیلی محققان مطالعات اسلامی پس از یازده سپتامبر متحول شده و توسعه یافته است. به علاوه مطالعات اسلامی پیوستگی بیشتری با مطالعات ادیان به طور اعم یافته است.

همچنان فضای مطالعات اسلامی چه از لحاظ کیفی و چه کمی توسعه یافته و اهتمام های روش شناختی در میان محققین مطالعات اسلامی رشد زیادی کرده است. شاهد مثال این نکات این است که اعضای انجمن مطالعات اسلامی AAR از سی الی چهل نفر به نزدیک به ۸۰۰۰ هزار نفر رسیده است. عناوین مطالعات هم به نظر صفی توسعه و تنوع فراوانی پیدا کرده اند.

به علاوه ورود خودِ مسلمانان بر خلاف قبل به مطالعات آکادمیک اسلامی، ورود زنان به دایره پژوهشگران، ورود رنگین پوستان و … شواهدی دال بر گوناگونی مطالعات است. صفی در اینجا رشد حضور خود مسلمانان در تولید آثار مطالعات اسلامی AARرا می ستاید و معتقد است مسلمانان مثل غیرمسلمانان می توانند به مطالعات اسلامی به صورت کاملا آکادمیک، توصیفی و غیرهنجامند ورود کنند. در عین حال به برخی آسان گیری های مطالعاتی پژوهشگران این حوزه نقد وارد می کند. اما نکته ای که موجب از سر گیری منازعه و گفتگوی جدلی میان او و هویز می شود این است که او در ضمن همین تمجید از مطالعات بعضا هنجارمند اسلامیِ خودِ مسلمانان اشاره کوتاهی به هویز می کند و نقدهای او را « به شدت جدلی و ساده انگارانه» وصف می کند که شباهت زیادی به رویه سابق مسیحیان در مواجهه جدلی با اسلام دارد.»

فیض بخش در ادامه خاطرنشان می کند: «به دنبال انتشار مقاله صفی که در ضمن آن نقد کوتاهی هم به هیوز شده بود، هیوز پاسخی به صفی می نویسد. در این پاسخِ هیوز که جنبه های جدلی و نزاعی بالایی دارد اشاره به ریشه های شیعی خود می کند که پدربزرگی شیعه داشته و انگ ردیه نویسی و جدلی بودن به او نمی خورد. هویز به عنوانی عضوی از اعضای NAASR به صفی به عنوانی یکی از پژوهشگران AAR نقد می کند که به جای ارائه برهان در پاسخ به نقدهایش، صفی پای سیاست های هویتی را به گفت وگو کشانده است . چیزی که پیش زمینه های شیعی هیوز هم تازه خلاف آن است.»

به فاصله کمی از این نزاع های رویداده میان هویز و صفی، مجموعه مقالات و نوشته هایی شکل می گیرد که به معرکه اختلافی این دو محقق در لزوم هنجارمندی یا عدم هنجارمندی مطالعات آکادمیک دین می پردازند. کسانی در نقد ها جانب هویز را می گیرند و کسانی همدلانه با صفی رویکردهای معاصر مطالعات اسلامی را تایید می کنند. به ادعای فیض با فاصله بیشتری در چند ماه اخیر ناظر به نزاع صفی و هویز کتابی با عنوان«هویت، سیاست ها و مطالعه اسلام» identity, politics and investigate of islam توسط مَت شیدی چاپ شده است که به بررسی همین مسئله روش شناختی هنجارمندی و ناهنجارمندی مطالعات اسلامی می پردازد.

در دو فصل این کتاب هم بازتاب نزاع در سنت مسیحی و یهودی مورد مطالعه قرار می گیرد. در فصل آخر کتاب هم که به تزهای دیگر می پردازد، مقاله ی دیوین استورات آمده است. در این مقاله او به هیوز انتقاد وارد کرده، در عین اینکه نگاشته های امید صفی را نیز از نقد مصون نمی دارد. او خطاب به هیوز این نکته را ابراز می کند که اگر در بین آکادمیسین های معاصر مطالعات اسلامی برخی هم همدلانه و ستایشگرانه پژوهش میکنند، در بقیه حوزه ها هم این نکته وجود دارد و پژوهش در آنها همراه به علاقه مندی پیشینی است.

«دیگر نکته مهم استوارت این است که مشکل در مطالعات اسلامی شکل کاربست نظریه و روش ها نیست، بلکه مشکل در عدم مراجعه مستقیم به منابع دست اول و اکتفا به منابع انگیسی دست دوم است. از همین رو استورات همچون آرون هویز نزدیک به ۲۸ تز و توصیه را برای مطالعات اسلامی مطلوب ارائه می دهد. در راس آنها توصیه به فراگیری زبان های غیرانگلیسی، خصوصا عربی و بعد فارسی و ترکی و آرامی و دیگر زبان های لاتین است.او آشنایی با دیگر دانش های اسلامی نظیر علوم قرآن، علوم حدیث، فقه، الهیات، تصوف و … را واجب می شمرد. برخلاف هیوز التزام به مُد پژوهشی هر دوران را لازم نمی داند و توصیه به انتخاب رویکرد متناسب به جای رویکرد مُد دانشگاهی را پیشنهاد می دهد. همچنین در صورت امکان به محققین مطالعات اسلامی توصیه می کند که اگر می توانند به کشورهای اسلامی نظیر مراکش، ایران، عربستان و .. سفر کنند و از نزدیک با سنت دینی مواجه شوند.»

در پایان سخن فیض بخش به عنوان دانش آموخته رشته فلسفه دین، پیشرفت های اخیر در فلسفه را مددکار و گره گشای این رشته بحث های دامنه دار و جاری در رشته مطالعات ادیان می داند. برای نمونه او به کتاب عقلانیت و تعهد دینی rationality and eremite commitmet)) رابرت آئودی را مفید برای این بحث می داند. در مثال دوم او اشاره به ایده های توماس لِویس در «نقش هنجارمندی در مطالعات دینی» می کند. لِویس در این نگاه در راستای جریان های اخیر که در صدد توسعه مباحث فلسفه دین هستند، می گوید که ما می توانیم از شاخه «فلسفه مطالعات ادیان» هم سخن بگوییم.

«در ذیل این بحث مطالعات ادیان را به مثابه یک معرفت درجه دوم مورد بررسی قرار می دهیم. به علاوه او اشاره می کند که به جای فرار از هنجارمندی یا ناهنجارمندی، ما باید به پیشفرض ها و تعلق های پیشینی ناگریز خود اقرار و اشراف داشته و تنها در هر زمان در جهت توجیه شان آمادگی برای ارائه استدلال داشته باشیم. دیگر امداد معرفتی فلسفه برای این دغدغه مطالعه ادیانی به نظر فیض بخش، دستاوردهای مطالعات الهیات تحلیلی است که بصیرت هایی را در جهت گره گشایی از بحث هنجارمندی یا ناهنجارمندی مطالعات دینی در اختیار محققین مطاله ادیان قرار می دهد.»

**ع.س **۱۶۰۱**

انتهای پیام /*


فرهنگی


نشست


دانشگاه تهران


پیش فرض های دینی

نظرات بسته شده است.