از علاقه مندان به فعالیت در حوزه های مختلف خبری دعوت به همکاری می نماید

کد خبر : 100087

163 بازدید

گفت‌وگو با محمدرضا شمس چه کنیم بچه‌ها کتاب را به گوشی ترجیح دهند؟ محمدرضا شمس معتقد است، کتاب‌خوانی الله‌بختکی نمی‌شود و باید برنامه‌ای برای آن داشت و در قدم اول باید بچه‌ها را به کتاب نزدیک کرد. به‌گزارش خطرنگار، این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا درباره مسئله کتابخوانی کودکان و نوجوانان […]

گفت‌وگو با محمدرضا شمس
چه کنیم بچه‌ها کتاب را به گوشی ترجیح دهند؟

محمدرضا شمس معتقد است، کتاب‌خوانی الله‌بختکی نمی‌شود و باید برنامه‌ای برای آن داشت و در قدم اول باید بچه‌ها را به کتاب نزدیک کرد.

به‌گزارش خطرنگار، این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا درباره مسئله کتابخوانی کودکان و نوجوانان و راهکارهایی که برای کتابخوان کردن بچه‌ها وجود دارد، اظهار کرد: کتاب‌خواندن مانند هر کار دیگری از خانه و خانواده شروع می‌شود؛ در واقع آموزش بچه‌ها برای هر کاری از خانواده شروع می‌شود. زمانی که در خانواده پدر تلویزیون می‌بیند و یا مادر دارد با تلفن همراه بازی می‌کند، نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که بچه کتاب‌خوان باشد. زمانی بچه کتاب‌خوان می‌شود که پدر و مادر کتاب بخوانند، اگر آن‌ها کتاب نخوانند بچه کتاب‌خوان نمی‌شود مگر این‌که با دوستان کتاب‌خوان ارتباط داشته باشد.

او با بیان این‌که اولین راه برای کتاب‌خوان کردن بچه‌ها نزدیک‌کردن آن‌ها به کتاب است، گفت: بهترین راه برای نزدیک‌کردن بچه‌ها به کتاب قصه است؛ زمانی که کودک بودیم به‌خاطر نبود تلویزیون و وسایل ارتباط‌جمعی، شب‌ها در خانه و دورهمی‌ها بزرگ‌تری قصه می‌گفت و بقیه گوش می‌کردند، با خنده قهرمان داستان می‌خندیدند و با گریه‌اش گریه می‌کردند. قصه گفتن، چند نسل را به هم نزدیک می‌کرد؛ اما الان چون قصه‌خوانی کمتر شده، نسل‌ها هم از هم دور شده‌اند. به نظرم اولین قدم برای کتاب‌خوان شدن، ایجاد چنین ارتباطی است، این‌که صرفاً هرکسی دنبال علایق خود نباشد و وقتی را هم بگذارند و در کنار بچه‌ها کتاب بخوانند، بخصوص کتاب‌هایی که مخصوص گروه سنی بچه‌هاست.

شمس سپس با بیان این‌که در کشورمان کتاب مخصوص هر سنی را مثلاً کتاب شش‌ماهه‌ها، سه‌ساله‌ها و دوساله‌ها نداریم، گفت: در کشورهای عربی باتوجه‌به نیاز کودکان در هر سنی کتاب نوشته شده است. ما چنین چیزی را نداریم اما می‌توانیم با کمک کتابدارها و کسانی که در این زمینه تخصص دارند، تاحدامکان کتاب‌هایی نزدیک به سن کودکان تهیه کنیم.

او با اشاره به مشغله پدر و مادرها و این‌که کودکان بیشتر وقتشان در مهدکودک‌ها می‌گذرد، افزود: مهدکودک بهترین جا برای تداوم کتاب‌خوان شدن بچه‌هاست؛ مهدکودک‌ها باید کتابخانه داشته باشند و مربی‌ها هم می‌توانند به بچه‌ها کمک کنند؛ به‌جای این‌که سعی کنند بچه‌ها را ساکت کنند، سعی کنند برای آن‌ها کتاب بخوانند و نمایش اجرا کنند و یا کارهایی انجام دهند که بچه‌ها به سمت کتاب بروند و تداوم این کار را می‌توانیم در مدارس داشته باشیم.

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان با تأکید بر این‌که مدارس باید کتابخانه بزرگ و قوی با کتاب‌های متنوع داشته باشند، ادامه داد: الان اجازه نمی‌دهند هر کتابی به کتابخانه مدارس برود و کتاب‌های مدارس، کتاب‌های مشخصی است این در حالی است که باید کتاب‌های مختلفی به کتابخانه‌های مدارس راه پیدا کند و سلیقه همه بچه‌ها را در بر بگیرد. نمی‌شود یا معیارهای خاص برای کتابخانه مدارس کتاب انتخاب کرد. از طرف دیگر باید مدرسه‌ها، ساعت و یا کلاس کتاب‌خوانی داشته باشند تا در فضای دوستانه کتاب بخوانند. اما این اتفاق نمی‌افتد؛ زیرا معلمان در اوقات فراغت مانند من کارمند و ورزشکار فوری گوشی به دست می‌گیرند و بچه‌ها یاد می‌گیرند به همین دلیل بیشتر با گوشی سروکار دارند تا کتاب.

او سپس بیان کرد: فرایند کتاب‌خوان کردن بچه‌ها، فرایند راحتی می‌تواند باشد به شرطی که از قبل به آن فکر شده باشد و اراده‌ای برای کتاب‌خوان کردن بچه‌ها وجود داشته باشد؛ مثلاً به بهانه‌های مختلف در مدرسه کتاب‌فروشی گذاشت، یا بچه‌ها را در قالب اردو به کتاب‌فروشی‌های بزرگ برد تا آن‌ها کتاب انتخاب کنند و بخرند، اصلاً یاد بگیرند چطور کتاب خوب بخرند. از نویسندگان و شاعران دعوت کنند تا در مدارس کتاب بخوانند، یا با خواندن داستان به نقد و بررسی آن بپردازند. می‌توان با کمک‌گرفتن از خانواده‌ها، نویسندگان و مترجمان، نهادهای ادبی و کسانی که در صنعت نشر فعالیت دارند، اتاق فکری در این زمینه درست کرد.

محمدرضا شمس با تأکید بر این‌که انتخاب کتاب خوب در کتاب‌خوان کردن بچه‌ها مهم است، گفت: اگر کتابی که کودک می‌خواند، لذت‌بخش و سرگرم‌کننده نباشد باعث می‌شود بچه از کتاب‌خوانی زده و از کتاب دور شود. کتاب‌های بد می‌توانند به کودک ضرر بزنند و بچه‌ها را از کتاب بیزار کنند. اگر کتاب خوب انتخاب شود، بچه از آن لذت می‌برد. برای انتخاب کتاب خوب هم معیارهای ساده‌ای وجود دارد، مثلاً از ناشر برند خرید شود، از نویسنده و مترجم معروف کتاب خریداری شود و یا تصویرگر معروفی که کتابی را تصویرگری کرده است، کتاب‌هایی که جوایزی گرفته‌اند و یا کتاب‌هایی که مثلاً توسط نهادها مناسب تشخیص داده شده‌اند؛ مانند فهرست لاک‌پشت پرنده، فهرست شورای کتاب کودک، فهرست کانون پرورش فکری، فهرست انتشارات رشد و مدرسه.

او با بیان این‌که کتاب‌خوانی الله‌بختکی نمی‌شود و باید برنامه‌ریزی داشته باشیم، افزود: اگر برنامه‌ای نداشته باشیم بچه‌ها مانند افراد دیگر برای سرگرم‌شدن سراغ گوشی و فضای مجازی می‌روند. کودک برای کسب اطلاعات و دانش که سراغ گوشی نمی‌رود برای بازی‌کردن و گفت‌وگو با دوستانش می‌رود.

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان ایجاد اتاق فکر برای برنامه‌ریزی برای کتاب‌خوان کردن بچه‌ها را جزء برنامه‌های ایده‌آل و نشدنی خواند و توضیح داد: در کشور ما اراده‌ای برای کتاب‌خوان کردن بچه‌ها نیست، مثلاً برنامه‌های تلویزیون را ببینید؛ برنامه‌هایی ساخته می‌شود که بچه‌ها را فوتبالیست کند، یا درسشان را خوب کند. کتاب‌های کمک‌درسی و کنکور تبلیغ می‌شود؛ اما برنامه‌ای نیست که نویسنده‌ای دعوت شود که قصه بگوید و بچه‌ها آن قصه را نقد کنند، به‌هیچ‌وجه چنین برنامه‌ای نداریم. در مجلات و روزنامه‌هایمان کمتر می‌بینیم کتابی تبلیغی شود یا مثلاً در مجله و روزنامه بزرگسال یک خط بنویسند که کتاب جدید محمدرضا یوسفی زیر چاپ است، کتاب جمشید خانیان از زیر چاپ درآمده است. چندین سال پیش، یک خط راجع‌به هری پاتر نوشته می‌شد، تیراژ مجله و روزنامه چندبرابر می‌شد، ما چنین سروصدایی نداریم.

او با تأکید بر این‌که بچه‌ها در اولویت جامعه و دولتمردان نیستند، بیان کرد: ما شعار می‌دهیم بچه‌ها آینده‌سازان کشورمان هستند؛ اما اگر آینده‌ساز هستند باید زحمت فراوانی برای این کار بکشیم و برنامه داشته باشیم، درحالی‌که ما برنامه‌ای نداریم و اهمیتی برای آن‌ها قائل نیستیم؛ مثلاً در سریال‌ها و فیلم‌ها الفاظی به کار می‌بریم که نشان‌دهنده بی‌اعتنایی به بچه‌هاست؛ مثلاً هرکسی کار ناپسند و غیرعاقلانه می‌کند می‌گویند «بچه است» یا کسی رفتار ناشایست دارد، می‌گویند «مگه بچه‌ای؟» و نگاهمان این است که کسی که بچه است چیزی نمی‌داند و کسی که بزرگ شده باتوجه‌به تجاربش بیشتر می‌فهمد؛ درصورتی‌که کاملاً برعکس است. کودکان انسان‌های کاملی هستند در یک مقطع سنی خاص و باید با آن‌ها مانند یک انسان کامل رفتار شود./خطرنگار

انتهای پیام

نظرات بسته شده است.