از علاقه مندان به فعالیت در حوزه های مختلف خبری دعوت به همکاری می نماید

کد خبر : 29095

69 بازدید

متن کامل این مصاحبه بدین شرح است: استاد عباس بنی‌عامریان‌، قدیمی‌ترین تئاتری استان کرمانشاه است‌. سرتمرین ایشان‌، رفتیم در حالی ‌که داشت برای بازیگرانش میزانسن را شرح می‌داد، با خودمان گفتیم این پیرمردی است که اواسط دهه چهل ما را به گروهای نمایشی آن زمان معرفی کرد و حالا مردی برای تمام فصول شده است‌. […]

متن کامل این مصاحبه بدین شرح است: استاد عباس بنی‌عامریان‌، قدیمی‌ترین تئاتری استان کرمانشاه است‌. سرتمرین ایشان‌، رفتیم در حالی ‌که داشت برای بازیگرانش میزانسن را شرح می‌داد، با خودمان گفتیم این پیرمردی است که اواسط دهه چهل ما را به گروهای نمایشی آن زمان معرفی کرد و حالا مردی برای تمام فصول شده است‌. ‌
درخواست گفتگو کردیم که با ایشان نقبی به تاریخ تئاتر در کرمانشاه بزنیم‌. متواضعانه پذیرفت و زمان و محل گفتگو را منزل خودش تعیین کرد. خودمان را آماده کردیم که روبروی کسی بنشینیم که هنوز می‌گوید در حال تجربه‌ام و از تجربه و نتیجه تجربه‌هایش برای‌مان‌ حرف زد، پس آماده برای نشستن پای حرف‌ها‌ی یک کهنسال تئاتر در استان باشیم‌، در حالی ‌که همه او را استاد صدا می‌زنند.
– استاد بنی‌عامریان به ‌عنوان‌ هنرمند فعال و پیشکسوت هنر نمایشی تئاتر استان را چگونه می‌بینید؟
تئاتر استان را در سال‌های اخیر لاغر، مردنی و در واقع ضعیف دیدم. چند سالی که در سال‌های ۳۹ و ۴۰ در تهران اقامت داشتم، مرحوم ‘اسکویی‌ها’ تازه از روسیه شوروی برگشته بودند، روش ‘استاتیسلاوسکی’ تدریس می‌کردند در کلاس آنها شرکت کردم، همکلاسی مرحوم مهدی فتحی بودم، یکی از بهترین استادان مبانی فن بیان شدند و هم چنین دیگر بازیگران معروف آن زمان در این کلاس حضور داشتند.
زمانی که به کرمانشاه آمدم، نمایش ‘تاجر ونیزی’ را آقای ‘علی‌اشرف‌ جواهری’ کارگردانی می‌کرد و من از عوامل پشت پرده بودم، ‌آن سال‌ها دانش‌آموز دبیرستان رازی بودم، تئاترهایی که از تهران می‌آمد در سینمای همای کرمانشاه و ‘سینما باربد’ که اکنون پاساژ قدس شده به اجرا در می‌آمد.
فعالیت در پشت پرده و دیدار این تئاترها و مخصوصا سه سال کار با آقای‌ جواهری و آشنایی با بازیگران آن زمان که در نمایش تاجر ونیزی بازی می‌کردند، آقای شوشتری، جامه‌ بلند، که از کمدین‌های خوب آن زمان بود، سبب علاقه مندی به تئاتر شد. همکلاس‌هایم آقایان‌ نوذر آزادی، سایان، گنجی، ادیسون ارمنی، به‌ همراهی چهار پنج نفر دیگر رفتم در باشگاه ‘المپ’ در کوچه سکوی حشمت‌السلطنه قرار داشت، نام ‌نویسی کردیم. در آنجا سالن تئاتری وجود داشت، زیر نظر برادران مرحوم‌ آقای ‘زعفرانی’ اداره می‌شد.
تئاتر کرمانشاه در سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۹ در حیطه قدرت آنها بود، خودشان نمایش می‌نوشتند و کارگردانی می‌کردند. بیشتر نمایش‌ها‌ ملودرام موزون بود. یادم هست تبلیغ بسیار وسیعی را برای نمایش‌ها به ‌راه می‌انداختند، به ‌وسیله درشکه و با بوق اطلاع‌ رسانی می‌کردند.
– استقبال تماشاچی‌ها برای دیدن نمایش‌ها چطور بود؟
خیلی استقبال زیادی‌ می‌کردند. آقای جواهری درطول سه سال بیش از ۱۰ نمایش کار کرد و‌ سالن همه این نمایش‌ها مملو از جمعیت می‌شد. من یکی از بازیگران او بودم. آن زمان بروشور نبود، شروع نمایش‌ آدم‌ها برای اینکه معرفی شوند، به‌ ترتیب می‌آمدند جلو صحنه معرفی می‌شدند. ‘پس از آن آقای جامه‌ بلند است، که گفتار او مانند قند است….’ آقای جامه‌بلند می‌آمد از جلو تماشاچیان رد می‌شد.
– قیمت بلیط چقدر بود؟
پنج ریال بود. نمایش‌های آقای‌ اصغر زعفرانی در سالن باشگاه ‘المپ’، خانه اعیانی بزرگی، در کوچه حشمت‌السطنه نزدیک چهار راه اجاق قرار داشت اجرا می‌شد. قیمتش ارزان‌تر از نمایش‌های آقای گرجی، که از تهران عواملش را می‌آورد و در سالن سینما باربد نمایش می‌داد‌ فروخته می‌شد. نمایش‌های از فرنگ برگشته‌ها، آدم‌های تازه به ‌دوران رسیده و…. نمایش‌نامه‌ها همه‌ ایرانی بود، خارجی اجرا نمی‌شد. بیشتر موضوع این نمایش‌ها اجتماعی، خانواد‌گی، مسائل روز مردم کرمانشاه بود.
متاسفانه اکنون جای این موضوع‌ها در متون نمایشی خالی است.
آن زمان وسایل سرگرمی امروزی حتی تلویزیون در کرمانشاه نبود. مردم برای دیدن تئاتر زیاد می‌آمدند.
تا سال ۱۳۴۰ به بعد، ۲ گروه تئاتری در کرمانشاه تشکیل شد. گروه هدایت به سرپرستی آقای علی‌اشرف جواهری. در محل دبستان هدایت روبه روی استانداری سابق، آقایان حکمت، شکرچیان، شرافتی، آجیل چی، گروه هدایت را همراهی می‌کردند، گروه دیگر در دبیرستان کزازی مستقر بودند. چون من دبیر دبیرستان کزازی بودم، ادبیات و هنر تدریس می‌کردم. سرپرست این گروه هم شدم. دکتر کزازی دانش‌آموز دبیرستان کزازی بود. هرگروه چند نمایشنامه‌ در کیسه خودش داشت. آقایان سایان، برادران عزیزی، امیری، کدیور، منوچهری، که قاضی بود. هم می‌نوشتند و هم بازی می‌کردند. این ۲ گروه با هم رقابت و هم ‌الفت داشتیم. ‌بیشتر نمایشنامه گروه هدایت را آقای نصرت‌اله سالاروندی می‌نوشت و بعضی از نمایشنامه‌ها را از متون کتاب‌هایی که آن موقع توسط آموزش و پرورش چاب می‌شد، اجرا می‌کردند.
گروه ما آقایان نوذر آزادی، چنگیز صنیعی، جواهری، ناجی به ما پیوستند، من در انجمن ادبی آقای مهدوی عضو بودم، به‌ همراه آقای ناجی شعر می‌گفتیم، در آنجا آقای ناجی را به گروه دعوت کردم‌، در سالن دبیرستان کزازی نمایش‌های ‌خسیس، ملانصرالدین و خلیفه بغداد، ویولن ساز کرمونا، شبکه زیرزمینی، کمدی باغ سیب زمینی، را اجرا کردیم. همزمان با اداره سمعی و بصری کار می‌کردیم.
– اداره فرهنگ وهنر؟
هنوز اداره فرهنگ و هنر تاسیس نشده بود. بعدا به‌ وجود آمد آقای بیانی اولین رییس اداره فرهنگ و هنر کرمانشاه شد. آقای بیانی حدود ۱۰ سال رییس بود. خیلی فعال بود. آقای بهرام بیضایی را به‌کرمانشاه دعوت کرد.
– درچه سالی؟
سال، ۱۳۴۱، ایشان بسیار جوان بود، تازه کتاب تاریخ نمایش در ایران را چاپ کرده و خیلی معروف شده و خیلی کار بزرگی کرده بود. در کرمانشاه ۲ ماه‌ کلاس گذاشت، هر ۲ گروه شرکت کردیم. آقای خاکی دانش‌آموز بود، دبیرستان عده دیگری هم درکلاس بهرام بیضایی شرکت کردند. آقای بهرام بیضایی بعد از مدتی این ۲ گروه را با هم ادغام کرد و یک گروه با نام گروه نمایشی کرمانشاه تشکیل و ثبت شد. اولین اساسنامه به ‌نام این گروه توسط آقای بیانی رییس فرهنگ و هنرکرمانشاه در دفتر حقوقی تهران نوشته و ثبت شد و اولین گروه نمایشی، که وابسته‌ به فرهنگ و هنر ایران شد، همین گروه بود.
از محل بودجه وزارت فرهنگ و هنر خانه‌ای در خیابان هلال‌احمر کنونی کرمانشاه سه اتاق داشت، اجاره شد، مشغول فعالیت شدیم. اولین هیات امناء تشکیل گردید، اعضای اصلی‌ آن آقایان ناجی، جواهری، نوذر آزادی، حق‌ستا و من، آقای شکرچیان و شرافتی عضو علی‌البدل انتخاب شدیم. اولین نمایشی که اجرا کردیم، سال ۱۳۴۳ نمایش آپارتمان اجاره‌ای من کارگردانی کار کردیم. بعد سال ۱۳۴۶ مورفین اثر آتورمیلر بود که نوذر آزادی کارگردانی آقای ناجی بازیگر و گریمور بود اجرا شد، خیلی با توفیق مواجه شد. بعد از مدتی آقای نوذر آزادی به تهران منتقل شد.
-آقای نوذر‌ آزادی کارمند کجا بود؟
کارمند بانک ملی و خانم دولتشاهی خانمش آموزش و پرورشی بود. در تهران با گروه پرویز صیاد مشغول کار شد.
– در کنار اجرای نمایش‌ها آموزش هم بود؟
یکی از کارهای عمده من آموزش بود. چون من‌ دوره‌هایی را گذرانده بودم. من‌ مبانی و اصول بیان و مقدمات تئاتر را می‌گفتم. آن زمان در کرمانشاه همه با لهجه صحبت می‌کردند. این مانع گفتار تئاتری‌ می‌شد. من روی اندام‌های صوتی‌ بازیگران کار می‌کردم.
– در گروه‌ بازیگر زن داشید؟
تنها گروهی که بازیگر زن و دختر داشت، گروه ما بود. مرحومه خانم ثریا شیرزادی آن موقع ۱۳۴۲ شانزده سالش بود. در گروه ما بازیگری را شروع‌ کرد. و در هر ۲ نمایش‌ها، خیلی خوب هم بازی کرد.
– بازیگران‌ در تمرین‌ها چه آموزشی می‌دیدند؟
اول روخوانی می‌کردند، اگر مشکلاتی از لحاظ مکث‌ها و گفتاری که تاکید، سکوت دارد. تست می‌گرفتیم و تعلیم داده می‌شد. این نبود هر که از راه بیاید یک نمایش را شروع به‌ خواندن کند، مثل الان‌… امروزه می‌بینیم نوازنده بوده حالا دارد کارگردانی می‌کند. بالاخره درگروه آقای ناجی ماند. به آقای جواهری هم سمتی دادند. دبیر و مدیر دبیرستان بود. در اداره آموزش و پرورش به او سمتی دادند، مشغله‌اش زیاد شد. دیگر نتوانست در تئاتر فعالیت کند. این شد که گروه افتاد گردن من و آقای ناجی. ‌سال ۱۳۴۶ نمایشی آقای ناجی نوشته بود به اسم دختر بار تنها کسی که نقش اولش را بازی کرد. آقای ابراهیم‌ سعدالهی بود. یکی از کارهای بسیار خوب و بازی‌های ماندگار آقای سعدالهی شد. بسیار مورد استقبال قرارگرفت.
– آیا کلاس‌های آقای آتش تقی‌پور درکرمانشاه تشکیل شده بود؟
آن موقع هنوز نیامده بود، ۶ سال بعدش‌ در سال ۱۳۴۹ به ‌کرمانشاه آمد. سال ۱۳۴۶ نمایش مرد بازو طلایی را در سالن شیر و خورشید در میدان فردوسی اجرا کردیم. رییس اداره شیروخورشید آن زمان کرمانشاه آقای مدنی، که بسیار ادیب و اهل هنر بود. آثار بسیار نفیس خوشنویسی داشت. چندین نمایشگاه در کرمانشاه برگزار کرد. بعد از فوت تمامی آثارش به موزه هنرهای معاصر سپرده شد. خدا رحمتش کند، بسیار کمک ما می‌کرد، در سال۱۳۴۷ نمایش مستاجر نوشته پرویز صیاد کارگردان و بازیگر خودم بودم را در سالن شیر و خورشید به ‌مدت ۴۰ شب روی صحنه بردیم.
در نمایش مستاجر آقای نوربخش، خاکی، کرمی، دانیالی، صنیعی، یاری، همتی، محمد حبیبیان بازی داشتند. اجراهای دیگری به‌ نام دور از وطن، سفر دور و دراز که خارجی بودند کارمندان روز جمعه آقای محسن لیفانی درسالن دبیرستان کزازی اجرا کردند. این نمایش بعدا در تهران اجرا شد همه را دستگیر کردند.
– چرا دستگیر شدند؟
موضوع درباره معلمانی بود که در روز جمعه برای اعتراض، دور هم جمع شده‌اند. اما در کرمانشاه متوجه نبودند. وقتی پرده باز می‌شد، در دکور عکس تختی‌ و کسانی دیگر زده بودند و شعار هم می‌دادند. نمایش از پشت شیشه‌ها، نوشته آقای رادی را من اجرا کردم. نمایش ‌کوروش پسر ماندانا، بسیار پرهزینه بود را در کرمانشاه اجرا کردیم. آقای خاکی نقش موبد را بازی می‌کرد، مرحوم جعفری و لردنژاد هم بازی داشتند. نمایش چشم در برابر چشم نوشته مرحوم دکتر ساعدی، با بازی خسرو شهراز و محمد حبیبیان، را در سالن فرهنگ – اسلام‌آباد- قصرشیرین اجرا کردیم.
برای اولین بار تله تئاتر تلویزیونی، یک سال بعد از آمدن تلویزیون به کرمانشاه به ‌نام مراسم نوروزی هفت‌ سین در تالار پیشاهنگی و سه گل و سه آرزو را با ۲ دوربین سیاه و سفید در استودیو تلویزیون آن زمان ضبط کردیم. نمایش دختران فضل فروش اجرا کردیم. نوشته مهرپور که به جشنواره رامسر و بابلسر بردیم. نمایش گل‌های سرسبد نوشته خودم بود، در سالن مدرسه اتحاد اجرا کردیم. تئاتر در کرمانشاه تماشاچی زیادی داشت، نمایش‌ها در روز ۲ یا سه، سانس اجرا داشتند، فرصت برای استراحت نبود، بازیگران، از خستگی در پشت سن می‌خوابیدند.
– گویا مشکل کمبود سالن نداشتید؟
واقعا کمبود سالن نداشتیم، تمامی مسوولان سالن‌ها، در کرمانشاه، همکاری می‌کردند. سالن آموزش و پرورش، دبیرستان اتحاد، شیر و خورشید، دبیرستان رازی و کزازی، بدون هیچ‌ گونه مانعی سالن در اختیارمان می‌گذاشتند. مرحوم استاد حسن خطاط معلم خط دبیرستان اتحاد بود. من از شاگردان خط ایشان بودم. وقتی فوت کردند، دعوتم کردند، خط تدریس کنم. استاد عبدالله جواری و اردشیر اکبری از دانش‌آموزان آنجا و محصل خط من بودند. آقای آتش تقی‌پوردر سال ۱۳۴۹ از دانش آموخته گان دانشکده هنرهای زیبا بودند، جهت آموزش تئاتر ‌به کرمانشاه آمدند، در محل چهارراه حسن‌آباد مرکز آموزش تئاتر توسط فرهنگ و هنر، برای اولین بار راه‌اندازی شد. در همان‌جا، ایشان آموزش و تئاتر اجرا می‌کردند، در آن زمان نمایش یک نوکر و دو ارباب را کار کردیم. مرحوم صحبت‌اله خدایاری، نصرت‌اله سیافی، آقایان نوروزی، پلوک، فروغی، سعدالهی، محمدرضا زندی، از این مرکز آموزش دیدند.از پرکارترین فارغ‌التحصیلان تئاتر ‌‌شدند. بعد از انقلاب اسلامی حدود چهار سال جشنواره تئاتر وجود نداشت.
– اولین جشنواره تئاتر چه سالی و درکجا برگزار گردید؟
سال ۱۳۶۳ در تهران بود و اولین گروهی تئاتری که در این جشنواره شرکت کرد گروه کرمانشاه، با نمایش ‘آوخ’ نویسنده و کارگردان آقای محمد زندی بود، در این جشنواره اول شدند. نمایشنامه را وزرات‌خانه چاپ کرد. سال دیگر آقای پلوک با نمایش ‘داخداران’ به جشنواره رفت. درسال ۱۳۵۸ در تهران رییس انجمن خوشنویسان ایران شدم. به اتفاق آقای نوری گوینده رادیو ‌کلاس‌های فن بیان در رادیو تهران و فرهنگسرای شرق تهران گذاشتیم. درکنارش خوشنویسی هم تعلیم می‌دادم. سال ۱۳۷۵ دوباره برگشتم کرمانشاه و گروه نمایشی آفرینش را تشکیل دادم.
سال ۱۳۷۶ نمایش بازرس اثر گوگول را در کرمانشاه با ۴۵ بازیگر اجرا کردیم، آقایان فروغی، خندان، هومن عزیزی‌… و ۱۸ بازیگر زن بازی داشتند. چهار ساعت زمان نمایش طول داشت. برای ۳۰ روز بلیطش پیش‌فروش شد.
۱۶ روز این نمایش را‌ در تالار امام اجرا کردیم. شب هفده هم اجرا تعطیل شد. پول بلیط‌ ها را پس دادیم. موضوع نمایش بازرس در مورد دستگاه حاکم زمان تزار روسیه بود، انتقاد برعمل فرماندار فاسد تزار را بیان می‌کرد. مدیر‌کل ارشاد آن موقع مرحوم راحمی بود. به من گفت اگر امشب تئاتر را تعطیل نکنی یک عده می‌آیند، سالن را بهم می‌ریزند….، کلی هزینه کرده بودیم. نمایش ‘عروس’ نوشته فریده فرجام را کار کردم. دوباره نمایش مورفین را کارگردانی و اجرا نمودم. درسال‌های دهه ۸۰،‌ سه بار در سه دوره، نمایشنامه ‌کاکتوس را اجرا کردیم، هر بار مورد استقبال قرار می‌گرفت.
‘مرز داران’ را برای دفاع مقدس نوشتیم و در جشنواره ‌مرصاد اسلام‌آباد، اجرا کردیم. نمایش‌نامه ‘بوک’ درکردستان اول شد. ‘ناتمام’، ‘گلی که فرشته‌اش می‌بایست’ در اهواز، و ‘دخمه شیرین’ نوشته‌ دکتر قطب‌الدین صادقی را در سقز به ‌زبان کُردی اجرا کردیم. نمایشنامه ‘ستاره با مادرش’ یک بازیگر اجرا داشت. ‘هنگامه کوه هماون و زال و رودابه’ ۲ نمایشنامه است که خودم نوشتم. از روی داستان شاهنامه نوشته شد. در دانشگاه رازی و علوم‌ پزشکی مشهد اجرا شد. در یکی از تالارهای تهران به‌ مناسبت سالگرد فردوسی به‌روی صحنه رفت.
در جشنواره تئاتر پلیس نمایش ‘تله’ در میان بیست و چهار استان دوم شد. نمایشنامه نی‌ لبک نوشته و کارگردانی مرحوم بهمن مرتضوی با سرپرستی و بازی من‌ درجشنواره ایران زمین اول شد. ۱۴ دوره، من درکرمانشاه کلاس آموزش تئاتر گذاشتم. اما در این ۲ سال اخیر، به‌علت بیماری در بیمارستان بستری بودم نتوانستم کلاس‌ها را ادامه بدهم. متاسفانه گروه پراکنده شد.
قصدم این بود، دوباره کلاس آموزشی تشکیل بدهم. با موانعی، مواجهه شدم. بالاخره با دستور شخص مدیر‌کل وقت ارشاد، موانع برطرف شد. با تغییر مدیرکل اخیرا باز موانع و بهانه ‌گیری‌ها از طرف انجمن‌ نمایش‌ شروع شده است. حالا دارم به جای آموزش تئاتر کار می‌کنم. نمایشنامه بسیار سنگینی است، امیدوارم کار بسیار خوبی بشود.
– نام این نمایشی که دارید آماده می‌کنید چیست؟
‘آقای اشمیت کیه’‌ نوشته‌ی ‘سباستین تیری’ است. خانم شهلا حائری ترجمه کرده، در سال ۱۳۹۰ مرحوم داود رشیدی این نمایش را در تهران اجرا کرد. مجوز اجرایش را به‌ من داده است. موضوع این نمایشنامه، در باب فقدان هویت انسان، درجوامع را، مورد توجه قرار می‌دهد. در اکثر پایتخت‌ها و شهرهای مختلف دنیا اجرا شده است. برای طراحی صحنه این نمایش، نیاز به حمایت مالی بیشتری است.
– آقای بنی‌عامریان، شما سیستم آموزش تئاتر را در کرمانشاه چگونه می‌بینید؟
هنر تئاتر آزمایشگاه علوم انسانی و ویژگی‌های خصائل فرهنگی- عاطفی انسان‌هاست. نمایش از هنرهای ترکیبی است. هنر، کوششی است که برای ایجاد زیبایی است. بعضی‌ها می‌گویند زیبایی، یعنی تناسب و هماهنگی، مثلا اگر ما یک پیراهن سیاه همراه با یک کراوات قرمز و یک کت سفید بپوشیم، باهم ناهماهنگ‌اند. درتئاتر، یک بازیگر باید گویش و ادبیات بیانی‌اش را اصلاح و تقویت کند. حس تمرکز و راه‌رفتن صحیح و تعادل، را باید یاد بگیرد. باید به ‌خوبی هنر زیبایی، را آموزش دیده، آن را در سالن اجرا کند، تا بتواند تماشاچی را، درحین اجرای نمایش نگه دارد. یکی از علت‌های عدم وجود تماشاگر تئاتر در شهرمان، آموزش تئاتر در استان جدی گرفته نمی‌شود. اکنون جزوه‌های من در دانشگاه آزاد اراک تدریس می‌شود. اما در کرمانشاه من در محلی درس می‌دهم فضایش نامناسب، لامپ ندارد، بسیار تاریک است. من چگونه می‌توانم آموزش میزانسن بدهم، بارها گفته شده، اما دریغ از نصب وسایل روشنایی در این محل.
– با توجه به وجود فارغ‌التحصیلان رشته نمایش در کرمانشاه چرا ما تماشاگر تئاتر نداریم؟
موضوع نمایشنامه‌ها جشنواره‌ای است. براساس خط و مش دبیر جشنواره تعیین می‌شود، رقابتی است، چون حمایت مالی می‌شود، عوامل به‌ سمت جشنواره می‌روند، اما از نمایش‌هایی که برای عموم اجرا می‌شود حمایتی صورت نمی‌گیرد، مضمون نمایش‌ها، از مشکلات و مسائل روز مردم دور شده است، بی‌تاثیر ‌و خنثی هستند. اداره کل برای تئاتر، تبلیغ و آگاهی‌رسانی آن هزینه نمی‌کند. جوانان هنرمند تئاتر کرمانشاه باید نمایش‌هایی با موضوع‌های اجتماعی در مرکز، اجرا می‌شود را ببیند، مطالعه به‌روز داشته باشند، مخاطب‌ شناس باشند، بتواند، آسیب‌های جامعه‌اش را با نمایش نقد و تحلیل کند، تحقیق در انتخاب موضوع نمایش‌های مردمی باید آموزش داده شود.
تئاتر اگر فقط شعار و قصه و داستان باشد، تئاتر مردمی نیست، نقالی است. باید دنبال موضوع‌هایی برویم که تاریخ مصرف نداشته باشد، حرف روز و تازه‌ای بزند. باید موضوع نمایش‌ها تئاتر را با شرایط اجتماعی امروز کرمانشاه انتخاب کنیم.
۸۰۶۶

انتهای پیام /*


فرهنگی


تئاتر


بنی عامریان


نقد حال

نظرات بسته شده است.