چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ امروز
به گزارش روز سهشنبه خبرنگار فرهنگی خطرنگار، حمیدنژاد یکی از آن دست کارگردانانی در حوزه سینمای ایران است که این روزها در آستانه شصت سالگی به عنوان هنرمندی شناخته میشود که کوله باری از تجربیات مختلف را طی بیش از سه دهه از حضور مستمر در جریان تولید آثار سینمایی کشورمان با خود به یادگار دارد.
حمیدنژاد هنرمندی است که برای قرار گرفتن در پشت دوربین به عنوان راس هرم تولید تولید یک اثر سینمایی – کارگردان – مراتب رشد و ترقی را یک به یک و پله پله طی کرده است. او از نقاشی آغاز کرد، سپس روی به عکاسی آورد و آرام آرام با حضور در بدنه سینمای مستند و ساخت آثاری در این حوزه و فیلمهای کوتاه به عنوان کارگردانی با تجربه، پشت دوربین نخستین اثر بلند سینماییاش به نام «هور در آتش» نشست.
اثری که هرچند به عنوان نخستین فیلم بلند سینمایی حمیدنژاد به شمار میرود اما با چنان قدرت و جذابیتی در شکل قصهگویی و بازتاب حوادث و اتفاقات دراماتیک در روایتش همراه است که توانست نام عزیزالله حمیدنژاد را در تاریخ سینمای ایران به عنوان کارگردانان موفق و کاربلد به ثبت برساند.
**عبور از خشونت روایت جنگ با زبان صمیمی
«هور در آتش» در سال ۱۳۷۰ تولید شد؛ یکی از سالهای درخشان سینمای دفاع مقدس ایران. این اثر سینمایی با وجود بهره بردن از قصه و داستانی ساده و خطی اما روایتی دوستداشتنی و صمیمی دارد.
«باباعقیل» و پسرش «رحمت» راهی جبهه شده اند. «رحمت» به خط مقدم منتقل شده و «باباعقیل» به علت کهولت سن، پشت جبهه مانده تا در انبار نان خدمت کند. «باباعقیل» موقع مراجعت برای «رحمت» پیغام میفرستد تا او را ملاقات کند؛ اما با شروع حمله دشمن، «رحمت» فرصت پیدا نمیکند به پشت جبهه حرکت کند. «باباعقیل» تصمیم می گیرد به خط مقدم برود.
در این مسیر جوانی بسیجی به نام «ناخدا مولایی» با قایق موتوری با او همراه میشود، اما هر بار مانعی در راه دیدار پدر و پسر به وجود میآید. آن دو وقتی تصمیم میگیرند به پشت جبهه بازگردند قایقشان خراب میشود و به ناچار با یک بلم معمولی حرکت میکنند. مه غلیظ موجب میشود که آن دو گم شوند. بلم آنها وارد آبراهی میشود که در دو سویش نیروهای خودی و دشمن قرار گرفتهاند. با شروع درگیری، «مولایی» به تیر سربازان عراقی زخمی میشود و پدر و پسر یکدیگر را مییابند.
«هور در آتش» به عنوان یکی از پیشقراولان سینمای صمیمی دفاع مقدس، فارغ از نگاههای آشنا و البته تکراری آثار قبلی این حوزه که بازتابدهنده اتفاقات، حوادث و صحنههای مملو از بمباران و گلوله و آتش و خون بود؛ در قالب روایتی آرام و صمیمی به بازتاب نگاه یک خانواده در سفری برای دیدار پسر توسط پدر سالخوردهای میپردازد که به دست روزگار در خط مقدم قرار میگیرد.
صمیمیت در نگاه و پرداخت در قصه «هور در آتش» با بازی درخشان مهدی فقیه در نقشه «باباعقیل» چنان تاثیرگذاری در جریان سینمای دفاع مقدس ایران داشت که در ادامه آن مسیر بسیاری از کارگردانان و دست اندرکاران این حوزه در شکل قصهپردازی با عبور از بازتاب حوادث و رخدادهای متن جنگ به اتفاقاتی اینچنین پرداختند که هر چند در روزهای پر شکوه حماسه هشت سال دفاع مقدس به وقوع میپیوست اما در آنها کمتر خبری از حضور درگیری و یا جنگهای تن به تن و شهادت و مجروح شدن بود.
در حقیقت همین نگاه متفاوت و دیگر اندیشانه حمیدنژاد در خلق این اثر سینمایی بود که باعث شد با وجود تولید نخستین فیلم بلیند سینماییاش توانست نام خود را به عنوان یکی از کارگردانان جریانساز در حوزه دفاع مقدس به ثبت رساند. صمیمی فارغ از اغراقها و یا برداشتها و نماهای پرهزینه در کنار لحن آرام و شاعرانه سفر پدری برای دیدار فرزند جوان رزمندهاش از چنان زلالی و شفافیت در قاب دوربین حمیدنژاد برخوردار شده است که بیشترین اقبال را از زاویه دید مخاطب و البته منتقدان و کارشناسان سینما با خود به همراه داشت.
**«ستارگان خاک»، داستان شهدا به دور از داوری و قضاوت
حمیدنژاد در «ستارگان خاک» به عنوان دومین تجربه بلند سینماییاش سراغ مضمونی رفت که با وجود این مساله که داستان اثر این بار کاملا از روزهای حماسهسازی هشت سال دفاع مقدس فاصله گرفته بود؛ اما بطن رخداد قصه آن، متوجه اتفاقی بود که در سالهای میانی دهه ۱۳۷۰ در میان مردم به شکلی کاملاً مقدس جلوه میکرد. آن اتفاق مقدس بازخورد و زندگی شهدا و خانوادههایشان در متن زندگی مردم بود.
«ستارگان خاک» به عنوان دومین اثر حمیدنژاد این بار روایتی را از بطن زندگی مردم آن روزگار ما انتخاب کرده بود که در حقیقت آمیختگی زیادی با مساله یاد و نگاه قدسی به شهدا داشت. هرچند حمیدنژاد با زیرکی تمام این اتفاقات را به یک روستا خلاصه کرده بود. روستایی که بافت آن خبری از شلوغیهای شهرهای بزرگ و روزهایی که پس از جنگ در پس نگاه سازندگی پشت سر میگذاشتند، نبود. روستایی که اهالی آن مانند رزمندگان جبهههای جنگ تحمیلی، ساده و صمیمی بودند و هنوز هم غلبه نگاه عاطفی و بازتاب تفکرشان در مواجهه با روزهای حماسهساز دفاع مقدس و شهدای آن روزها نگاه و زندگی متفاوتی را در رسم و شکل زندگی شان جاری میکرد.
دوربین حمیدنژاد و روایتش در «ستارگان خاک»، دوربینی بدون داوری و قضاوت است. در حقیقت همین لحن عادلانه و صادقانه حمیدنژاد در «ستارگان خاک» بود که بار دیگر به عنصری جریانساز در پرداخت یکی از موضوعات دفاع مقدس یعنی مقام شامخ شهدا بدل شد. شهدایی که از جنس مردم بودند، با آنها زیست کردند و برای دفاع از آب و خاک و ناموسشان شربت شهادت نوشیدند. این بار حوادث «ستارگان خاک» دست به دست یکدیگر داد تا سادگی و صمیمیت روستا، جغرافیا و مردمانش با صمیمیت رزمندگان همانگونه که بودند چنان آغشته شود که بدون هیچگونه اثرگذاری و یا اغراق، یکی از شاعرانهترین آثار سینمای دفاع مقدس ما خلق شود.
** تعیین مخاطب هدف متفاوت در «قله دنیا»
«قله دنیا» سومین و آخرین تجربه عزیزالله حمیدنژاد در شکل مواجهه مستقیم با مقوله سینمای دفاع مقدس به شمار میآید. برخلاف دو اثر قبلی که فیلمنامه آنها به قلم خود حمیدنژاد نگاشته شده بود، این بار او تاکید خود را تنها بر کارگردانی «قله دنیا» قرار میدهد. اثری که فیلمنامه آن توسط بهزاد بهزادپور یکی دیگر از هنرمندان جریانساز در حوزه فیلمنامهنویسی دفاع مقدس به رشته تحریر درآمده بود.
لحن و تاکید نگاه حمیدنژاد در خلق «قله دنیا» بر مساله هدف قرار دادن مخاطبانی خاص یعنی جوانان و نوجوانان اواسط دهه ۱۳۷۰ خورشیدی قرار داشت. مخاطبانی که شناخت کمتری از سالهای پر شکوه حماسه ساز دفاع مقدس داشتند.
حمیدنژاد در فیلم «قله دنیا» با محور قرار دادن دو قهرمان نوجوان در مسیر حرکت برای تحقق میل و خواستهشان جهت حضور در جبهههای حق علیه باطل و در نهایت تجربه آن روزگار و دیدن رشادت رزمندگان اسلام و رشد عقلی و جسمیشان، جلوه دیگری از خلق آثار سینمایی حوزه دفاع مقدس را برای مخاطبانی متفاوت از آنچه تا پیش از این وجود داشتند رقم زد.
نگاه حمیدنژاد و قاب دوربین او در «قله دنیا» در مواجهه با مخاطبانی قرار میگیرد که کمترین اشراف و آشنایی را با آن روزهای حماسه و خون داشتند. در حقیقت مساله جریانسازی و فرهنگسازی مقوله مقاومت، دفاع مقدس، حماسهسازی، ایثار و شهادت به عنوان ایدئولوژی فیلم «قله دنیا» از زاویه دید حمیدنژاد برای مخاطبان خود بود که سومین اثر او را در زمینه بازتاب رویدادهای جنگ تحمیلی اینبار در مواجهه با مخاطبانی که آن روزها را از نزدیک لمس نکرده بودند قرار داد.
ساخت «قله دنیا» بود که توانست حمیدنژاد را به عنوان فیلمسازی پیشرو در این گونه سینمایی و بازتاب مفاهیمی که به آن کمتر پرداخت شده بود، قرار دهد.
فراهنگ**ا.خ** ۱۰۵۵
انتهای پیام /*