از علاقه مندان به فعالیت در حوزه های مختلف خبری دعوت به همکاری می نماید

کد خبر : 92871

123 بازدید

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خطرنگار، ، مارک منسون، نویسنده کتاب هنر ظریف بی خیالی؛ رویکردی نامتعارف به خوب زیستن در قالب ۹ فصل، ما را متحیر می‌کند. در برخی از فصل‌ها خصوصیاتی را ذکر می‌کند که نمونه آنها را در اطرافیان‌مان می‌بینیم و خود را مبری می‌دانم اما ممکن است به فاصله یک فصل، […]

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خطرنگار، ، مارک منسون، نویسنده کتاب هنر ظریف بی خیالی؛ رویکردی نامتعارف به خوب زیستن در قالب ۹ فصل، ما را متحیر می‌کند. در برخی از فصل‌ها خصوصیاتی را ذکر می‌کند که نمونه آنها را در اطرافیان‌مان می‌بینیم و خود را مبری می‌دانم اما ممکن است به فاصله یک فصل، شوکه شویم و ببینیم نویسنده در خلال بیان قصه خود از خصلت‌هایی صحبت می‌کند که با رفتار و باورهای خودمان برابر است، گویی نویسنده در حال بازگو کردن دغدغه‌های ذهنی و گره‌های روان‌شناختی خود ماست.

این کتاب اما یک راهنمای خودآموز درمان بیماری‌های روان شناختی نیست. این کتاب تلاشی برای کسب خودآگاهی از مسائل روان شناختی انسان امروزی است. ویژگی برجسته کتاب توجه آن به تکنولوژی‌های روز و تاثیر شبکه‌های اجتماعی بر حالات روحی انسان‌های عصر جدید است. تقریبا در تمامی موضوعات کتاب رد پای تکنولوژی‌های جدید و شبکه‌های اجتماعی به چشم می‌خورد. «مارک منسون» مترصد آن است که تاثیر و تاثر فضای مجازی را بر روحیات و روان مان را آشکار کند و عیان کند چگونه برخی واقعیات فضای مجازی بدون آنکه خود متوجه آن باشیم، خلق ما را دگرگون می‌کند و ما را از زندگی ناامید می‌کند و باعث می‌شود سرخورده و مایوس شویم.

به باور نویسنده این کتاب «همه ما نقاط کورعاطفی داریم، که بیشترشان به عواطفی مربوط هستند که از کودکی به ما یاد داده‌اند نامناسب‌اند و نباید بروزشان بدهیم. سال‌ها زمان می‌برد تا این احساسات را شناسایی کنیم و سپس احساسات درگیر را به شکلی مناسب بروز دهیم. اما این عمل بسیار مهم است و به زحمتش می‌ارزد.» نویسنده به همین ترتیب درباره پیامد خودآگاهی می‌نویسد: «خودآگاهی مانند پیاز است؛ چندین لایه دارد و هرچه بیشتر لایه‌ها را پوست می‌کنید بیشتر احتمال دارد اشک‌تان درآید.»

نقطه جذاب کتاب در جایی است که نویسنده آن هوشمندانه برخی از چیزهایی را که اغلب‌مان آنها را ارزشمند می‌دانیم و برای رسیدن به آن پول خرج می‌کنیم، کلاس می‌رویم و در سمینارهای مختلف شرکت می‌کنیم را به چالش می‌کشد.

«اعتماد به نفس» یکی از آن موضوعاتی است که «مارک منسون» نویسنده کتاب آن را به طور جدی به چالش می‌کشد. کتاب در یکی از بخش‌هاس خود با بیان قصه‌ای از شخصیتی که علیرغم داشتن اعتماد به نفس فوق العاده اما دائم در زندگی شکست می‌خورد، وی زیرکانه این باور عمومی را که «اعتماد به نفس» هرکسی را به سعادت و موفقیت می‌رساند را به چالش می‌کشد.

نویسنده کتاب در فصل مربوط به اعتماد به نفس نشان می‌دهد چطور این خصلت می‌تواند عامل شکست افراد گردد. منسون در همین رابطه می‌نویسد:«معیار حقیقی برای ارزش نفس آدمی این نیست که او نسبت به تجربه‌های مثبتش چه احساسی دارد، بلکه این است که نسبت به تجربه‌های منفی‌اش چه احساسی دارد.» مارک منسون با بیانی ساده و خواندنی نشان می‌دهد چگونه فردی که صرفا اعتماد به نفس دارد می‌تواند دچار توهم و خودبزرگ بینی ‌شود و در برهه‌هایی که ناکام می‌ماند دیگران را متهم ‌کند و در رفتار و ویژگی‌های روانشناختی خود تجدید نظر نکند.

همانطور که اشاره شد کتاب در اغلب مسائل به دنبال رد پای تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی می‌گردد؛ برای مثال وقتی به مساله اعتماد به نفس در دنیای کنونی می‌پردازد، تاثیر این شبکه‌ها بر اعتماد به نفس آدمیان دوران فعلی را اینگونه شرح می‌دهد:«مشکل اینجاست که فراگیر بودن فناوری و بازاریابی انبوه انتظارات انسان‌ها را از خودشان تغییر داده است. این هجوم استثناها باعث شده آدم‌ها حس خیلی بدی درباره خودشان پیدا کنند. باعث شده مردم گمان کنند که باید آدم تندروتر و افراطی‌تر و با اعتماد به نفس‌تری باشند تا مورد توجه قرار گیرند یا با اهمیت شناخته شوند. (صفحه ۵۸ از کتاب)»

در این رابطه اگر صفحات آغازین کتاب را بخوانید به این جملات برخواهید خورد: «امروز جامعه ما، به واسطه شگفتی‌های فرهنگ مصرف‌گرایی و چشم و هم‌چشمی‌های رسانه‌های اجتماعی، نسلی را به وجود آورده است که باور دارد این تجربیات منفی، از جمله اضطراب، ترس، حس گناه کاملا چیزهای بدی هستند. منظورم این است اگر به صفحه فیس بوک‌تان نگاه کنید می‌بینید که همه در حال لذت بردن از زندگی هستند…. و شما در خانه نشسته‌اید.» شاید خیلی از ما زمانی که صفحه اینستاگرام‌مان را بالا و پایین می‌کنیم همین حس را تجربه کرده‌ایم که بدبخت‌ترین آدم روی کره زمین هستیم و علیرغم آنکه همه در کافه‌ها و در کنار میزهای رنگارنگ شام شاد هستند و کتاب می‌خوانند اما تنها ما هستیم که زانوی غم به بغل گرفته‌ایم.

«هنر ظریف بی خیالی » رتبه نخست را در کتاب‌های پرفروش نشریه نیویورک تایمز داشته و در یک سال بیش از سه میلیون نسخه آن را به فروش رسیده و به بیش از بیست و پنج زبان دنیا ترجمه شده است؛ زحمت ترجمه فارسی آن را «رشید جعفرپور» عهده دار شده و انتشار این کتاب را «نشر کرگدن» بر عهده گرفته و راهی بازار کتاب کرده است.

**ب .ل **۱۶۰۱**

انتهای پیام /*


علمی آموزشی


روان شناسی فردی


معرفی کتاب


افسردگی

نظرات بسته شده است.