از علاقه مندان به فعالیت در حوزه های مختلف خبری دعوت به همکاری می نماید

کد خبر : 94358

109 بازدید

حالا دراگان اسکوچیچ سرمربی خطرناک‌ترین تیم آسیاست در آستانه بزرگ‌ترین میدان دوره مربیگری دراگان اسکوچیچ؛ شامه ارتقای سطح برای صعود بزرگ او سرمربی تیم ملی ایران است بزرگترین لقب و عنوان او در تمام دوران مربیگری‌اش. به گزارش ورزش سه دراگان اسکوچیچ و شاگردانش از پنج‌شنبه چهار جدال سرنوشت ساز را در بحرین انجام می‌دهند. […]

حالا دراگان اسکوچیچ سرمربی خطرناک‌ترین تیم آسیاست

در آستانه بزرگ‌ترین میدان دوره مربیگری
دراگان اسکوچیچ؛ شامه ارتقای سطح برای صعود بزرگ

او سرمربی تیم ملی ایران است بزرگترین لقب و عنوان او در تمام دوران مربیگری‌اش.

به گزارش ورزش سه دراگان اسکوچیچ و شاگردانش از پنج‌شنبه چهار جدال سرنوشت ساز را در بحرین انجام می‌دهند. چهار بازی و چهار برد از تیمی که قبلا هم نشان داده به خوبی می‌تواند در شرایط سخت نتایج غافلگیرکننده بگیرد.

روزی که اسکوچیچ پس از مدت‌ها بحث و جدل به عنوان سرمربی تیم ملی ایران معرفی شد، جبهه‌گیری‌های زیادی علیه او و فدراسیون نیز بوجود آمد. کسانی که منتظر انتخاب نام‌های بزرگتری برای تیم ملی بودند از یک طرف و کسانی هم که معتقد به انتخاب یک مربی ایرانی بودند از طرف دیگر. هر چه بود اسکوچیچ در بین نام‌های بزرگ قرار نمی‌گرفت. تجربه کم مربیگری او در عرصه‌های بین‌المللی و همچنین بازی‌های ملی باعث شد تا انتخاب او چندان کسی را سر ذوق نیاورد. اما تجربه ویلموتس و آن همه ولنگاری و بی‌خیالی آن مربی هم نشان می‌داد که نام‌ها صرفا تعیین‌کننده و موثر نیستند. هر چه بود دراگان قبلا خودش را با تیم‌های میانه جدول و تاثیرگذاری‌اش بر آنها به فوتبال ایران ثابت کرده بود که اگر نکرده بود هر فصل با پیشنهادهای رنگارنگ سراغش نمی‌رفتند یا استقلالی‌ها برای مهار برانکو و پرسپولیس نامش را به میان نمی‌کشیدند. شاید به غرور مربیان ایرانی برخورده بود که از جیب فدراسیون یکی برای تیم ملی درآمده بود که تا همین هفته قبلش لب خط با آنها در لیگ برتر مچ انداخته بود. اما اگر به جای دراگان، نام امیر قلعه‌نویی، یا مهدی تارتار یا منصوریان و یا ..‌ در آمده بود هم همین حرف‌ها و حدیث‌ها بوجود نمی‌آمد؟ دراگان آمد و در روزگاری که ترس از کرونا و ناشناخته بودن آن هر خارجی را از ایران فراری می‌داد ماند و برنامه چید و با همه بی‌برنامگی‌های فدراسیون ساخت تا رسید به روزی که مهمترین و بزرگترین ماموریت‌ زندگی‌اش را به سرانجام برساند.

حالا او سرمربی تیم ملی ایران است و این بزرگترین عنوان او در تمام دوران بازی و مربیگری اش است. او می‌تواند فاتح قلب‌های میلیون‌ها ایرانی باشد. ایرانی‌هایی که هنوز والدیر ویرا را با آن سیگار کشیدنش در ملبورن به خاطر دارند و ستایشش می‌کنند حتی با وجود آنکه می‌دانند او نقش آنچنانی در صعود ایران به جام جهانی ۱۹۹۸ نداشت. پس برای اسکوچیچی که یادگار شوم ویلموتس را به دست گرفته احترام و اهمیت قائلند. حالا امید ایرانی‌ها به مرد جنتلمنی است که کسی خاطره بدی از او به یاد ندارد.

اسکو نشان داده که خوب به اهمیت جایگاهی که بر آن نشسته واقف است. او از همان روز اول همچون یک توریست برای تفنن به ایران نیامد. نیامد که چند صباحی بماند و پولی به جیب بزند و برود. آمد که بماند. علیرغم همه‌ی حرف‌هایی که پشت سر مربیان کروات در ایران است اما آنها جدیت خود را در این فوتبال ثابت کرده‌اند. فوتبال ایران مربیانی خارجی به خود دیده که انگار برای گذراندن آرام دوران بازنشستگی خود به ایران آمده بودند یا مربیانی که انگار فقط برای گرفتن پولی و خرید ویلایی نزدیک دریا در کشور خود. کروات‌ها هر چه نداشتند تعهد و جدیت در کارشان را به همه ثابت کرده‌اند. همین دراگان در زمانه‌ی کرونا پای تیمش نایستاد؟ در شرایطی که بازی‌های ملی در محاق بود در همین ایران نماند؟ تعهد او به فوتبال ما و تیم ملی ثابت شده، حالا با هر انگیزه و هر دلیلی که بوده او این را نشان داده و این موضوع قابل ستایش است.

دراگان تیم ملی را از ۱۳ تا ۲۵ خرداد در چهار بازی به مصاف حریفان خود می‌فرستد و با اوضاع و قوانینی که به تازگی در مورد صعود تیم‌های دوم وضع شده، چاره‌ای ندارد تا هر چهار بازی را ببرد و کار را به اما و اگر نسپارد. او فرصت داشت تا در سه بازی دوستانه بخشی از بازیکنان مورد نیازش را بشناسد. بخشی از کاری که او باید انجام می‌داد در شناسایی بازیکنان مورد نیازش انجام شد و لیست بازیکنان دعوت شده از سوی او چندان چالشی ایجاد نکرد و تقریبا همگان را راضی کرد. حالا بخش مهم کار او آغاز می‌شود. اینکه برای بردن بحرین و عراق چه کند و اینکه در بازی با هنک‌کنگ دستش را برای آن دو حریف چغرتر رو کند یا نه؟ از آن مهم‌تر اینکه برای بردن آن دو حریف چغر که به احتمال زیاد با گارد بسته دفاعی به میدان می‌آیند چه برنامه‌ای دارد؟ دراگان تجربه این همه حساسیت و اهمیت در یک دوره دو هفته‌ای را ندارد. خود او بهتر می‌داند آن استرس و هیجانی که او در مهمترین بازی‌های باشگاهی تاکنون تجربه کرده در مقابل آن چیزی که در این دو هفته تجربه خواهد کرد اصلا استرس محسوب نمی‌شود!

آن حضور ذهن و تمرکزی که او در کوچینگ تیم ملی در این دو هفته نیاز دارد، آن درایتی که او باید در مدیریت اوضاع داخل تیم به خرج دهد و آن حواس جمع و چشم‌های بازی که باید با آن تا درونی‌ترین احوالات بازیکنانش را بپاید، آن شم روانکاوی مورد نیازی که باید با آن روان بازیکنانش را بکاود همه در مقایسه با آنچه در فولاد و ملوان و صنعت نفت انجام داده، قابل مقایسه نیست. آنچه از او می خواهیم یک ورژن ارتقایافته از دراگان اسکوچیچ است. یک دراگان باهوش و حواس‌جمع که بتواند شاگردانش را آنچنان تهییج کند که به قصد انتقام تا پای جان برای تیم ملی بجنگند. او این روزها اوضاع آمادگی فنی و روانی بازیکنانش را خوب رصد می‌کند و قطعا بهترین‌ها را برای هر بازی به میدان می‌فرستد اما امیدواریم او آنچنان بر روی شخصیت خود و احساساتش در این مدتی که سرمربی تیم ملی شده کار کرده باشد تا قادر به اتخاذ تصمیم درست در لحظه‌های دشوار هر بازی باشد. تا بتواند خوب ببیند و خوب تحلیل کند و خوب تصمیم بگیرد.

آنچه مایه امیدواری علاقمندان به تیم ملی شد مصاحبه اخیر دراگان بود که در آن به اهمیت انضباط در اردوی تیم ملی اشاره کرد. او به خوبی فهمیده که بهترین تیم‌های ملی ما فدای بی انضباطی و اوضاع درهم برهم اردوهای خود شدند. او می‌داند که با یک تیم یکدل و به دور از حاشیه، بردن عراق و بحرین کار دشواری نیست. همین که بتوان این بازیکنان اثبات شده را چنان همراه و همدل کرد که در زمین برای هم بجنگند بیش از نصف راه صعود طی شده. باقی چیدن درست آنها کنار هم است که این کار دراگانی است که یک مدل ارتقایافته‌اش را برای دو هفته می‌خواهیم. مردی که باید بهترین تصمیمات، خلاقانه‌ترین تاکتیک‌ها، و مدبرانه‌ترین روش‌های مدیریتی‌اش را در این دو سه هفته پیش رو نشان‌مان دهد. که اگر ما را به سلامت از این مرحله عبور دهد جایش در قلب ما ایرانی‌ها برای همیشه محفوظ خواهد ماند.
نویسنده: حجت شفیعی

نظرات بسته شده است.