از علاقه مندان به فعالیت در حوزه های مختلف خبری دعوت به همکاری می نماید

کد خبر : 93346

192 بازدید

در بخش اول مصاحبه با دکتر معصومی به بررسی سوابق تحصیلی، علمی و اجرایی او پرداخته شد. وی راه پیشرفت دانشجویان را مهارت‌آموزی دانست و توصیه‌هایی در این راستا به اساتید و دانشجویان ارائه کرد. در ادامه بخش دوم مصاحبه با ناصر معصومی را از نظر می‌گذرانید: **ایرنا: چه شد که به سمت رشته مهندسی […]

در بخش اول مصاحبه با دکتر معصومی به بررسی سوابق تحصیلی، علمی و اجرایی او پرداخته شد. وی راه پیشرفت دانشجویان را مهارت‌آموزی دانست و توصیه‌هایی در این راستا به اساتید و دانشجویان ارائه کرد. در ادامه بخش دوم مصاحبه با ناصر معصومی را از نظر می‌گذرانید:

**ایرنا: چه شد که به سمت رشته مهندسی برق رفتید؟ در دوران دانشجویی و تدریس چه تجربه‌هایی کسب کردید و اکنون مواجهه شما با این رشته و حوزه چگونه است؟

** معصومی : بسیاری از چیزهایی که انسان در زندگی انتخاب می‌کند انتخاب‌های خودش هست یعنی یک درجه‌ای از اختیار در رفتارهای او وجود دارد. یعنی وقتی من مهندسی برق را انتخاب کردم درجه‌ای از اختیار را داشتم. اما انتخاب‌هایی که انسان در مقاطعی می‌کند مانند لباس خریدن نیست اینجا بخشی از آن ناشی از آگاهی است و بخشی ناشی از ناآگاهی. یعنی آگاهی ما مطلق نیست. انتخاب رشته برق برای من یک‌خرده به خاطر این بود که ریاضی و فیزیک را خیلی دوست داشتم و شاید اگر راهنمای بهتری داشتم به سراغ علوم پایه و خود رشته فیزیک می‌رفتم.

برق هم جایگاه خیلی بالایی در اذهان داشت؛ البته اکنون معتقدم هر علمی جایگاه و ضرورت خود را دارد و از این منظر ما نمی‌توانیم بین رشته‌ها و علوم ارزش‌گذاری و رتبه‌بندی کنیم. در همان جوانی هم متوجه شده بودم که گرایش‌ من بیشتر به نگاه‌های فلسفی و نگرش‌های عمیق و بنیادین است. یک بخش دیگر از انتخاب من مقدرات بود و تقدیر این گونه حکم کرد و من هم خیلی راضی هستم.

رشته برق در دنیا در همه ابعاد فعالیت انسان‌ها حضور دارد و نقش اساسی در توسعه نوع زندگی انسان، در پیشرفت فناوری‌هایی که انسان از آنها استفاده می‌کند و در توسعه علم «بما هو علم » دارد. یعنی رشته مهندسی برق ابزارهایی در دست همه کسانی که تحقیق انجام می‌دهند، قرار داده است؛ حتی یک جامعه‌شناس که صرفاً پشت کامپیوتر می‌نشیند هم از آن استفاده می‌کند. رشته برق در پیشرفت کل زندگی انسان، در تسلط او بر کشف پدیده‌های هستی، سرعت در تحقیقات، رشد و توسعه تکنولوژی نقش خیلی زیاد داشته است. بنیان مهندسی برق اگر بپذیریم به اختراع ترانزیستور در سال ۱۹۴۷ برمی‌گردد از آن زمان تاکنون، رشد تکنواوژی و تحولات علمی در این ۷۰ سال فوق‌العاده بیشتر از تحولات در قرن‌های گذشته بوده است. این نشان می‌دهد که مهندسی برق که متشکل از گرایش‌های مختلف الکترونیک، کنترل، مخابرات، قدرت، مهندس پزشکی و… است، تاثیر خیلی زیادی داشته است.

نکته دیگر این است که بخش زیادی از ثروت دنیا توسط شرکت‌هایی است که در حیطه مهندسی برق و خاصه در حوزه الکترونیک و مخابرات فعالیت می‌کنند. مثلاً بخش زیادی از ثروت آمریکا در «سیلیکون ولی » که شامل شرکت‌های برقی است، تولید می‌شود. بخش زیادی از ثروت کشورهای مختلف در غرب و شرق از این راه است. یک تحقیقی انجام دادم تا دریابم ثروتی که در حوزه الکترونیک-مخابرات در اروپا، آمریکا، چین و ایران سالانه چقدر است.

در ایران ما اطلاعات دقیقی به دست نیاوردیم چون معمولاً اطلاعات نیروی انسانی، گردش مالی و… در سایت‌ها گذاشته نمی‌شود اما در باره کشورهای دیگر این گونه نبود. مثلاً جمع درآمد ۲۰ شرکت چینی ده‌ها برابر بودجه کل کشور ما بود و این نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از گردش مالی دنیا بر می‌گردد به شرکت‌های کوچک، متوسط و بزرگی که در حوزه مهندسی برق و خاصه محصولات الکترونیکی و مخابراتی فعال هستند. این نشان می‌دهد هر کشوری بخواهد توسعه یابد و خلق ارزش افزوده، دانش و فناوری کند مبتنی بر رشته مهندسی برق است. این به مفهوم پایین بودن جایگاه مهندسی مکانیک، شیمی، علوم بنیادین و غیره، نیست زیرا تمام علوم در هم تنیده است و با یکدیگر معنا پیدا می‌کنند و کل دنیا در یک اکو سیستم با هم کارکرد دارند.

** ایرنا: فضای کلی دانشگاه‌های ایران چگونه است و دانشگاهیان چقدر درگیر مسائل علمی هستند و چقدر مشغول مسائل جانبی؟

**معصومی : در کشور ما دانشجویان بخشی به صورت تشکل‌های دینی و سیاسی کار می‌کنند بخشی در انجمن‌های علمی و بخشی هم در شوراهای صنفی. نظر من در این باره مشاهداتم است نه آمارهای رسمی. ما در هر دانشکده‌ای دو سه تا تشکل دینی و سیاسی داریم و یکی دو تا انجمن علمی. من اعتقادم بر اساس مشاهداتم این است که انجمن‌های علمی رسمی ما خیلی اندک است و آن جنب‌وجوش علمی‌ای که باید باشد خیلی کم است. انجمن‌های علمی باید باعث شور و نشاط علمی توسعه فناوری شوند و دارای ارتباطات بیرونی باشند اما متاسفانه این ویژگی‌ها در ایران در قیاس با کشورهای دیگر خیلی کم‌رنگ است.

ما در دنیا یک مفهومی داریم به نام کار دواطلبانه. میزان کارهای داوطلبانه‌ای که در مقطع‌های مختلف به خصوص در لیسانس در دانشکده‌های دنیا حسب شنیده‌ها و مشاهدات مستقیم من وجود دارد خیلی بالاست. به عنوان نمونه ۱۰۰ دانشجو از همین دانشکده برق انتخاب کنیم و رزومه‌های آنها را ببینیم که آیا یک کار داوطلبانه انجام داده‌اند؟ اما ملاک انتخاب، کاریابی، ارزیابی، گزینش و شایستگی‌ای که در دانشکده‌های مختلف دنیا وجود دارد همین کارهای داوطلبانه است و وقتی کسی می خواهد در شرکتی استخدام شود نگاه نمی‌کنند چقدر ۲۰ یا محفوظات دارد به این توجه می‌کنند که چقدر مهارت بلد است و در چند تا کار داوطلبانه شرکت کرده است. بنابراین دانشجویان ما نباید بیایند در دانشگاه‌ها فقط و فقط سر کلاس درس حاضر شوند و باقی وقت خود را به فعالیت‌های شخصی و غیر گروهی سپری کنند.

در دانشگاهی که من تحصیل می‌کردم برای دانشجویان زن یا مردی که دیروقت به خانه بازمی‌گشتند داوطلبانی بودند که آنها را تا خانه همراهی می‌کردند! یا تعمیر دوچرخه‌های دانشجویان توسط دانشجویان داوطلب انجام می‌شود. کجا دانشجوی ما در دانشگاه حاضر است دوچرخه دیگری را تعمیر کند؟

در جوامع پیشرفته کارهای داوطلبانه ارزش دارد و اگر فرد بداند که این کارها در آینده هیچ تاثیری ندارد و ارزیابی نمی‌شود کاری نخواهد کرد. آدم وقتی دانشگاه‌های این جوامع را می‌بیند یک حس نشاطی می‌کند و وقتی این هیجان دانشجویان برای فعالیت‌های اجتماعی را می‌بینیم که باورها، دین و اعتقادات ما به آن توصیه کرده، شگفت‌زده می‌شویم.

** ایرنا: باتوجه به تجربه شما در تحصیل در دانشگاه تهران و دانشگاه واترلو چه تفاوت‌هایی میان دانشگاه‌های ایران و خارج از کشور وجود دارد؟

**معصومی : واضح است که حتماً تفاوت‌های بسیار مختلف و متعددی بین سیستم‌ آموزشی ما و سایر سیستم‌ها در دنیا وجود دارد، این تفاوت‌ها به معنی برتری یا مثبت بودن یکی بر دیگری صرفاً نیست، البته خیلی از روش‌های آموزشی روز دنیا در دانشگاه‌های خوب ایران هم استفاده می‌شود اما راجع به کیفیت آن من حرفی نمی‌زنم.

در حوزه‌های آموزشی اصلاً نگاه‌ها و دیسپلین آموزشی دنیا با ما متفاوت است. استاد وقتی سر کلاس حاضر می‌شود برنامه‌هایش از ابتدا تا انتها مشخص است و روی سایت خود می‌گوید در هر جلسه چقدر درس می‌دهد، از چه ابزار و امکاناتی استفاده می‌کند، دستیارهای او چه کسانی هستند، چه مطالبی ارائه می‌دهد و چگونه امتحانی می‌گیرد و تفاوتی میان سوالات امتحان و سوالاتی که در طول ترم می‌پرسد وجود ندارد. ما ممکن است در ایران یک‌جوری درس بدهیم و جور دیگری امتحان بگیریم! یا انگار اگر به دانشجو ۱۰ منبع و مرجع معرفی کردیم خود را خیلی توانمند نشان داده‌ایم در حالی که برای دانشجو باید یک یا دو منبع اصلی مشخص شود.
نوع تمرین‌ها و پروژه‌هایی که در خارج می‌دهند توانایی‌های دانشجویان را افزایش می‌دهد و آموزشی که می‌بیند در آینده تاثیر آنها را در کار خود به طور مستقیم می‌بیند اما در ایران اینگونه نیست. حوزه‌های آموزشی نحوه ارائه مطالب، استفاده از ابزار، نظام‌مندی، انتظارات دانشجو از استاد و انتظارات استاد از دانشجو را باید پوشش دهد و در ایران این موارد خیلی شفاف نیست.
در حوزه پژوهش تفاوت‌ها خیلی فاحش‌تر است. پژوهش‌ها باید نیازی را بیرون از دانشگاه برآورده کند حالا ممکن است نیازِ جامعه ملی باشد یا جامعه جهانی. کسی که در یک دانشگاه پژوهش می‌کند او به دانشگاه یا شهریه می‌دهد و بنابراین باید درآمد کسب کند؛ این دانشجو یا شغل دارد یا اینکه استاد پول او را می‌دهد و استاد هم باید با جایی بیرون از دانشگاه قرارداد داشته باشد. یا اگر آموزش رایگان است و باید از منابع دولتی استفاده شود باید پژوهش بتواند بخشی از مشکلات و چالش‌های جامعه را برطرف کند.

نمی‌توان دائماً از منابع ملی استفاده و دانشجو تربیت کرد اما دانشجو و استاد هیچ بازگشتی به عنوان خلق ثروت و ارزش در جامعه نداشته باشند. در ایران پژوهش‌های ما در جامعه خواهان و مطالبه‌گر ندارد و مسئله‌های ما از روی خوانده‌ها، مقالات و کتاب‌ها ایجاد می‌شود نه نیازها و سوالات جامعه خود. جامعه ما سوالات، نیازهای کلان و چالش‌های بزرگی مانند مسئله آب، انرژی، محیط‌زیست، سبک زندگی، ناهنجاری‌های اجتماعی و…، دارد اما این نیازهای کلان نمی‌آید خرد شود و توسط اساتید و دانشجویان ما حل شود.

پژوهش‌هایی که در دانشگاه‌های خارج انجام می‌شود ما به ازای مادی آن را از صنعت می‌گیرند یعنی منابع جامعه آماده است، هزینه‌ پژوهش‌ها را بدهد تا نتایج آن را به صورت یک کالا و خدمت به جامعه ملی یا جهانی در اختیار بگیرد.

تفاوت دیگر این است که آنها به گونه‌ای تربیت می‌شوند که مهارت‌های کارکردن، جستجو و ایجاد کار را پیدا می‌کنند. یعنی خود آنها می‌توانند یک کاری را در جامعه ایجاد کنند و یاد می‌گیرند که فرزند زمان خود باشند، زندگی یک حقیقتی است و تصور نیست و باید روی پای خود بایستند. از سوی دیگر در همان دانشگاه‌ شرکت‌های مختلف حاضر می‌شوند و ارتباط بین دانشجویان و مشاغل شکل می‌گیرد و خیلی از دانشجویان کارآموز این شرکت‌ها می‌شوند و هزینه تحصیل خود را در می‌آورند.
مهارت کارکردن و ایجاد کار یک چیز است مهارت تعامل با جامعه یک چیز دیگر. یعنی یاد می‌گیرند با افراد چگونه گفت‌وگو کنند و مهارت‌های اجتماعی و فردی کسب کنند. آیا جوانان ما بلدند توانمندی‌های خود را ارائه دهند؟ متوسط سنی جوانان ما که می‌توانند رزومه بنویسند چقدر است و کیفیت آن چقدر و در مقایسه با جوانان کشورهای دیگر چگونه است؟ خیلی مهم است که شخص بتواند خود را به جامعه معرفی کند و بداند که از چه حقوقی برخوردار است.
از تفاوت‌ها دیگر آکادمی ما و دیگران این است که دانشجویان و اساتید آنجا از حقوق خود آگاه هستند. همه زیرساخت‌ها و فرآیند کاری و قوانین و مقررات تهیه، تدوین و طراحی شده و به نحو مناسب به آگاهی استاد، دانشجو و کارمند رسیده و روش‌های اجرایی آن هم مشخص شده است.

ادامه دارد
**۹۲۲۱**۱۶۰۱

انتهای پیام /*


علمی آموزشی


دانشگاه


فعالیت های داوطلبانه


ناصر معصومی

نظرات بسته شده است.