از علاقه مندان به فعالیت در حوزه های مختلف خبری دعوت به همکاری می نماید

کد خبر : 84661

59 بازدید

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری، هتریک اصطلاحی در مسابقه فوتبال است؛ زمانی که در یک بازی، یک تیم بتواند سه گل توسط یک بازیکن به حریف بزند؛ این اتفاق هت تریک بازیکن محسوب می شود. این استعاره اما نماد مناسبی برای فیلم و فیلمنامه ای است که با دقت و وسواس […]

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری، هتریک اصطلاحی در مسابقه فوتبال است؛ زمانی که در یک بازی، یک تیم بتواند سه گل توسط یک بازیکن به حریف بزند؛ این اتفاق هت تریک بازیکن محسوب می شود. این استعاره اما نماد مناسبی برای فیلم و فیلمنامه ای است که با دقت و وسواس نگاشته شده تا ما را شگفت زده کند. فیلمنامه ای که در نهایت نه تنها هتریک ندارد که پر است از گل به خودی. روایتی که نه فضای خارق العاده ای دارد و نه پس زمینه ای بدیع و تازه، داستانش به دلیل مشابهاتی که با سوژه های تکراری ای چون رقم خوردن یک تصادف و فرار از صحنه دارد، با بسیاری از فیلم های داخلی و تولیدات اخیر، همراستاست. اما قدرت فیلمنامه، انتخاب مناسب بازیگران و فضای دقیقی که در این بین شکل گرفته است (به قول برخی منتقدان سینمایی شیمی قوی ای که بین بازیگران برقرار است) از جمله عوامل جذاب و اثرگذار فیلم است؛ بازی هایی که قدرت همراه سازی مخاطب را دارند و چون با فضایی همخوان و مناسب ترکیب شده اند، مخاطب را به همراه خود می کشانند.

**فرصتی برای قضاوت
در خلال گره افکنی ها و داستانک هایی که فیلم در فراز و فرود آن جلو می رود اما داستان اصلی روایت دو زوج است؛ یکی زوجی که «اعتماد» گمشده ی رابطه شان است و نه زندگی جذابی دارند و نه رابطه ی دلچسبی و دیگری زوجی با بازی ماهور الوند و صابر ابر که به رغم ناگفته ها و دروغ هایی که در این بین وجود دارد اما قصه شان، قصه پاینبندی است و دلگرمی.
مهمانی ای شروع داستان است و بهانه همراه شدن این چهار نفر با هم. حادثه ای رخ می دهد، ماشینشان به جسمی برخورد می کند که معلوم نیست آدم بوده یا چیز دیگر و اینها از صحنه متواری می شوند؛ تا اینجای داستان حرف تازه ای نیست. یک فضاسازی مانند بسیاری از داستان ها؛ اما از اینجا به بعد داستان به لطف فیلمنامه و خط روایت درست، با آدم ها آشنا می شویم؛ با چهار نفر قصه، با داستان ها و زندگی شان، فرصت قضاوت و نقد آنان را در ذهنمان پیدا می کنیم؛ فرصتی که معمولا یک فیلم خوش ساخت لذت آن را چند برابر می سازد؛ فیلم اما همین گونه نمی ماند و قضاوت های ما را زیر و زبر می کند؛ دهنیتمان به چالش کشیده می شود و مانند ساخته های اصغر فرهادی (که نوع روایت این فیلم به کارهای فرهادی بسیار نزدیک است) مردد می شویم؛ تردید بین درستی و نادرستی امور نسبی.

**پایان بندی آبرومندانه
از بهترین نکات فیلم می توان به بازی درخشان امیر جدیدی، پریناز ایزدیار، صابر ابر و ماهور الوند یاد کرد؛ اگر چه برخی از منتقدان بازی زوج اول را تحسین و دلیل موفقیت فیلم می دانند، اما باید گفت که انتخاب هرچهار نفر انتخاب درست و مناسبی بوده است؛ هم ایزدیار و الوند تفاوت جنس زنانگی متفاوتی را نشان می دهند که به خلق موقعیت های متضاد و نزدیک به واقعیت یاری می رساند و هم ابر و جدیدی بازی شفافی در ارائه نمونه هایی از مردان هوسباز و پایبند دارند.
طراحی صحنه و استفاده از رنگ های گرم برای خانه ی ماهور الوند چنان اثرگذار و قوی است که تقریبا نظر مثبت بیشتر منتقدان را جلب کرده و این فاکتور یکی از نقاط قوت فیلم از منظر نگاه های متفاوت بوده است.
از طرف دیگر جذابیت منحصر به فرد فیلم پایان بندی دقیق آن است که به ویژه به دلیل فراوانی این مشکل در سینمای معاصر ایران، این فیلم را به اثری شاخص بدل می سازد.
موفقیت فیلم هتریک در بیان روایت و داستانی که مخاطب را جذب می کند و در پایان بندی اش نیز وی را دور از نظر نداشته و با احترام به اتمامش می رساند، نشان از این مطلب دارد که کسب جایزه بهترین فیلمنامه برای رامتین لوافی و سیمرغ سیمین بهترین بازیگر زن برای ماهور الوند، در سی و ششمین دوره از جشنواره جهانی فیلم فجر به این فیلم بی دلیل نبوده است.
در نهایت ذکر این نکته ضروری است که به رغم جذابیت های فیلم و فیلمنامه اما یکی از مسائلی که چندان خوشایند نیست و از میانه ی داستان به حال خود رها می شود، مساله ی تصادف است؛ درست که مسائل و گره افکنی های بعدی به مراتب جذاب تر و به لحاظ ذهنی دنبال کردنی تر هستند اما مساله تصادف نباید به این شکل رها می شد و بهتر بود که جمع بندی و نهایتی از آن برای مخاطب ارائه می شد.

**درباره کارگردان
رامتین لوافی متولد ۱۳۵۱ در آبادان است؛ او اگر چه سه فیلم بلند سینمایی «آرام باش و تا هفت بشمار» ۱۳۸۶، «برلین۷- یا برلین منفی هفت» ۱۳۹۲ و هتریک ۱۳۹۶ را در کارنامه هنری خود دارد اما در طول سال های فعالیت حرفه ای اش در سینما، فعالیت هایی چون ساخت فیلم های مستند داشته است. مستندهایی از جمله «باد فقط در آسمان نمی وزد»، «مدرسه»، «یک دو س»ˈ، «باد در خاموشی خاک»، «پشت آن تپه برفی» را ساخته است که برنده جوایز متعددی از جشنواره های داخلی و خارجی شده اند.
این که لوافی از اولین فیلم بلندش تاکنون و در طی یک دهه تنها سه فیلم ساخته است ضمن نگاهی به شکل، فرم و مضمون این آثار، گویای دقت نظر و وسواس این کارگردان جوان در بیان نظر و دغدغه مندی اش نسبت به سینما است. سینمایی که برای آن احترام قائل است و کیفیت فیلم را بر کمیت آن رجحان می نهد.
قطعا ابتکار کارگردانانی چون لوافی ضمن بهره گیری خلاقانه از فضاسازی ها و نمونه های موفقی چون سینمای فرهادی، ضمن برآورده کردن حداقلی انتظارات بینندگان و منتقدان سینمایی، نوید روزهای بهتر سینمای ایران است.
پژوهشم**س.ب

انتهای پیام /*


فرهنگی


فیلم هتریک


نقد فیلم جامعه شناسی


جامعه شناسی سینما

نظرات بسته شده است.